love inother style پارت79
#love_inother_style #پارت79
(از زبون نویسنده)
به سمت کلاسش رفت در زدو وارد شد
دانشجوها:سلام استاد
ساکونو:سلام بفرمایید
دانشجویی پسری که از اولی که ساکونو استادش شد باهاش شرط بست بلند شد دیگه همه رو به اسم می شناخت
ونگ:استاد هنوزم سرحرفتون هستین
ساکونو:اونی که هربار سعی میکنی اما لنگ از پا دراز تر برمیگردی منظورت
ونگ:اینبار فرق داره قسم.میخورم
ساکونو:نظرتون چیه ؟ بیاد سعی کنه
سیانا:آره استاد!گناه داره
ساکونو:بیا ونگ
ونگ دستاشو کوبید به هم دیگه اومد روبه رویی ساکونو
ونگ:میدونی ازکی فهمیدم بهت علاقه دارم همون روزکه چنان خیطم کردی نتونستم پلک رویی هم بزنم از حرص یا زمانی که باهم ورزش میکردیم
ساکونو چشاش از تعجب باز شده بود این کلمات اونارو بدجور یاد خاطراتش مینداخت
ونگ:وقتی به خاطر شوخی که باهات کردم تا دم مرگ رفتی فهمیدم چقدر دوست دارم که نبودت اینقدر آزارم میداد میشه باهام قرار بزاری؟؟
ساکونو:باهات میام بیرون ولی بگو از کی گرفتی متنو
ونگ:آخ جووون استاد شن گفتن برین بیرون منتظرتونن
ساکونو:من میام سروصدا نکنین وگرنه آقا وانگهی میاددد هااا
دوید پایین به سمت فضایی سبز رفتش که جینیونگ رو دید لبخندی زد
جینیونگ:اهم عرضه شو نداشتم خودم رودر رو بگم ولی گفته باشم بااون ونگ بیرون نمیری
ساکونو پرید بغلش کرد
ساکونو:دیر گفتی شرمنده وگرنه قول نمیدادم نشستن رو نیمکت
جینیونگ:حالا ایدم چطور بود ؟
ساکونو:خیلی خوب بود راستی جینیونگ از روزی که کنار ساحل میخوندی فهمیدم دوست دارم
دستاشو مثل قلب درست کردبه جینیونگ نشون داد جینیونگ خندید سرشو گرفت بالا روبع آسمون خیلی خوشحال بود که بهش رسید بالاخره
نینا باحرص دستایی ته رو میکشد
ته:مگه همون مغازه چش بود نینا یکی از همون لباسارو میخریدی دیگه
نینا:نخیرمم خیلی مدلاش خز وخیل بودن از من بعیده این لباسارو بپوشم
ته:واییی توروخدا بابا بیخیال شو من بزور از پی دی نیم اجازه گرفتم بیام لطفا باید سریع برگردم کارایی موزیک ویدیو هنوز مونده
نینا:جیغغغغ پیداش کردم اینقدر خودتو نخور بیا بریمم
لباسو تنش کرد خیلی به تنش نشسته بود اومد بیرون ته که داشت با فروشنده صحبت میکرد با دیدن نینایی عزیزش حرف تو دهنش موند به سمتش رفت
نینا:چطوره؟
ته:واقعا که مثل فرشته ها شدی
نینا:ممنونم
ته:همین میخوایی مدل..
نینا:وقتی تو تویی اولین بار خوشت اومده پس حتما محشره همین خوبه
ته لبخندی زد وخدارو شکر میکرد به خاطر داشتن نینا بالاخره بعد از چندین ساعت خرید لباسها تموم شدش و نشستن تویی ماشین برای بقیه کارا رو انجام بدن اما وقتی فهمیدن بقیه کاراشونو انجام دادن خیالشون راحت تر شده بود
(از زبون نویسنده)
به سمت کلاسش رفت در زدو وارد شد
دانشجوها:سلام استاد
ساکونو:سلام بفرمایید
دانشجویی پسری که از اولی که ساکونو استادش شد باهاش شرط بست بلند شد دیگه همه رو به اسم می شناخت
ونگ:استاد هنوزم سرحرفتون هستین
ساکونو:اونی که هربار سعی میکنی اما لنگ از پا دراز تر برمیگردی منظورت
ونگ:اینبار فرق داره قسم.میخورم
ساکونو:نظرتون چیه ؟ بیاد سعی کنه
سیانا:آره استاد!گناه داره
ساکونو:بیا ونگ
ونگ دستاشو کوبید به هم دیگه اومد روبه رویی ساکونو
ونگ:میدونی ازکی فهمیدم بهت علاقه دارم همون روزکه چنان خیطم کردی نتونستم پلک رویی هم بزنم از حرص یا زمانی که باهم ورزش میکردیم
ساکونو چشاش از تعجب باز شده بود این کلمات اونارو بدجور یاد خاطراتش مینداخت
ونگ:وقتی به خاطر شوخی که باهات کردم تا دم مرگ رفتی فهمیدم چقدر دوست دارم که نبودت اینقدر آزارم میداد میشه باهام قرار بزاری؟؟
ساکونو:باهات میام بیرون ولی بگو از کی گرفتی متنو
ونگ:آخ جووون استاد شن گفتن برین بیرون منتظرتونن
ساکونو:من میام سروصدا نکنین وگرنه آقا وانگهی میاددد هااا
دوید پایین به سمت فضایی سبز رفتش که جینیونگ رو دید لبخندی زد
جینیونگ:اهم عرضه شو نداشتم خودم رودر رو بگم ولی گفته باشم بااون ونگ بیرون نمیری
ساکونو پرید بغلش کرد
ساکونو:دیر گفتی شرمنده وگرنه قول نمیدادم نشستن رو نیمکت
جینیونگ:حالا ایدم چطور بود ؟
ساکونو:خیلی خوب بود راستی جینیونگ از روزی که کنار ساحل میخوندی فهمیدم دوست دارم
دستاشو مثل قلب درست کردبه جینیونگ نشون داد جینیونگ خندید سرشو گرفت بالا روبع آسمون خیلی خوشحال بود که بهش رسید بالاخره
نینا باحرص دستایی ته رو میکشد
ته:مگه همون مغازه چش بود نینا یکی از همون لباسارو میخریدی دیگه
نینا:نخیرمم خیلی مدلاش خز وخیل بودن از من بعیده این لباسارو بپوشم
ته:واییی توروخدا بابا بیخیال شو من بزور از پی دی نیم اجازه گرفتم بیام لطفا باید سریع برگردم کارایی موزیک ویدیو هنوز مونده
نینا:جیغغغغ پیداش کردم اینقدر خودتو نخور بیا بریمم
لباسو تنش کرد خیلی به تنش نشسته بود اومد بیرون ته که داشت با فروشنده صحبت میکرد با دیدن نینایی عزیزش حرف تو دهنش موند به سمتش رفت
نینا:چطوره؟
ته:واقعا که مثل فرشته ها شدی
نینا:ممنونم
ته:همین میخوایی مدل..
نینا:وقتی تو تویی اولین بار خوشت اومده پس حتما محشره همین خوبه
ته لبخندی زد وخدارو شکر میکرد به خاطر داشتن نینا بالاخره بعد از چندین ساعت خرید لباسها تموم شدش و نشستن تویی ماشین برای بقیه کارا رو انجام بدن اما وقتی فهمیدن بقیه کاراشونو انجام دادن خیالشون راحت تر شده بود
۵.۰k
۰۱ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.