part
part ²²
اون صدای ا.ت بود
ویو ا.ت
از خواب با سرد درد بیدار شدم چشمام تار میدید به دور و ورم نگاه کردم دیدم تو اتاق خودمون هستم
خیلی گیج بودم هیچی یادم نمیومد که چشمم خورد به دستم سرم بهم زده بودن سرم رو از دستم در آوردم
و از تخت اومدم پایین و به سمت در حرکت کردم
از پله ها پایین رفتم و به سمت سالن حرکت کردم وقتی وارد شدم
دیدیم اعضا و یوری نشستم و چون من پشت شون بودم منو نمی دیدن برای همین صداشون زدم
ا.ت : جیمین
وقتی جیمین رو صدا کردم برگشت به سمتم و گفت
جیمین : ا.ت (تعجب)
یوری : ا.ت خوبی
ا.ت : خوبم
جیمین : جایی ات درد نمیکنه
ا.ت : نه فقط یکم سردرد دارم
شوگا : الان چرا اومدی پایین برو بالا استراحت کن
ا.ت : باشه
ا.ت به سمت اتاقش حرکت کرد و رفت داخل اتاق و روی تخت نشست و توی افکارش غرق بود که صدای در شنید
تق تق تق
ا.ت : بیا تو
فکر کردم یوری هست ولی جیمین بود
جیمین : بیا برات قرص هات رو آوردم که بخوری
ا.ت : مرسی
جیمین بهم قرص هام رو داد و من خوردم
داشت میرفت بیرون که برگشت سمت من و گفت
جیمین : ا.ت
ا.ت : بله
جیمین : خب قرار بود آخر هفته عروسی مون باشه
ا.ت : درسته
جیمین : میخوای عروسی مون رو برای اون آخر هفته بیندازیم
ا.ت : چرا
جیمین : خب تو حالت خوب نیست
ا.ت : یک لحظه وایسا (در حال فکر کردن)
جیمین : باش
ا.ت : امروز چند شنبه هست
جیمین : یکشنبه
ا.ت : نه نیازی نیست کلی وقت هست تا آخر هفته
جیمین : اوکی
بعد این حرف جیمین جیمین از اتاق خارج شد
و ا.ت گوشیش رو برداشت و ساعت رو دید
ا.ت : ساعت ۱۱ هست دیگه باید بخوابم (با خودش حرف میزنه)
ا.ت روی تخت دراز کشید و به خواب عمیقی فرو رفت
سلام بچه ها اینم از پارت ۲۲ امیدوارم خوشتون بیاد 🤩😇
تا پارت بعدی فعلا 💖💋
#فیک
#سناریو
#کیمنامجون #کیمسوکجین #مینیونگی #جانگهوسوک #پارکجیمین #کیمتهیونگ #جئونجونگکوک #بیتیاس
#لیسا #رزی #جنی #جیسو #بلکپینک
#بنگچان #لینو #چانگبین #هیونجین #فیلیکس #هان #سونگمین #جونگین #استریکیدز
#سوبین #یونجون #تهیون #بومگیو #هیونینگکای #تیاکستی
#یجی #لیا #ریوجین #چریونگ #یونا #ایتزی
#نایون #جونگیون #مومو #سانا #جیهیو #مینا #داهیون #چیونگ #جویی #توایس
#چیکیتا #آهیون #رورا #هارام #آسا #پریتا #روکا #بیبیمانستر
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
اون صدای ا.ت بود
ویو ا.ت
از خواب با سرد درد بیدار شدم چشمام تار میدید به دور و ورم نگاه کردم دیدم تو اتاق خودمون هستم
خیلی گیج بودم هیچی یادم نمیومد که چشمم خورد به دستم سرم بهم زده بودن سرم رو از دستم در آوردم
و از تخت اومدم پایین و به سمت در حرکت کردم
از پله ها پایین رفتم و به سمت سالن حرکت کردم وقتی وارد شدم
دیدیم اعضا و یوری نشستم و چون من پشت شون بودم منو نمی دیدن برای همین صداشون زدم
ا.ت : جیمین
وقتی جیمین رو صدا کردم برگشت به سمتم و گفت
جیمین : ا.ت (تعجب)
یوری : ا.ت خوبی
ا.ت : خوبم
جیمین : جایی ات درد نمیکنه
ا.ت : نه فقط یکم سردرد دارم
شوگا : الان چرا اومدی پایین برو بالا استراحت کن
ا.ت : باشه
ا.ت به سمت اتاقش حرکت کرد و رفت داخل اتاق و روی تخت نشست و توی افکارش غرق بود که صدای در شنید
تق تق تق
ا.ت : بیا تو
فکر کردم یوری هست ولی جیمین بود
جیمین : بیا برات قرص هات رو آوردم که بخوری
ا.ت : مرسی
جیمین بهم قرص هام رو داد و من خوردم
داشت میرفت بیرون که برگشت سمت من و گفت
جیمین : ا.ت
ا.ت : بله
جیمین : خب قرار بود آخر هفته عروسی مون باشه
ا.ت : درسته
جیمین : میخوای عروسی مون رو برای اون آخر هفته بیندازیم
ا.ت : چرا
جیمین : خب تو حالت خوب نیست
ا.ت : یک لحظه وایسا (در حال فکر کردن)
جیمین : باش
ا.ت : امروز چند شنبه هست
جیمین : یکشنبه
ا.ت : نه نیازی نیست کلی وقت هست تا آخر هفته
جیمین : اوکی
بعد این حرف جیمین جیمین از اتاق خارج شد
و ا.ت گوشیش رو برداشت و ساعت رو دید
ا.ت : ساعت ۱۱ هست دیگه باید بخوابم (با خودش حرف میزنه)
ا.ت روی تخت دراز کشید و به خواب عمیقی فرو رفت
سلام بچه ها اینم از پارت ۲۲ امیدوارم خوشتون بیاد 🤩😇
تا پارت بعدی فعلا 💖💋
#فیک
#سناریو
#کیمنامجون #کیمسوکجین #مینیونگی #جانگهوسوک #پارکجیمین #کیمتهیونگ #جئونجونگکوک #بیتیاس
#لیسا #رزی #جنی #جیسو #بلکپینک
#بنگچان #لینو #چانگبین #هیونجین #فیلیکس #هان #سونگمین #جونگین #استریکیدز
#سوبین #یونجون #تهیون #بومگیو #هیونینگکای #تیاکستی
#یجی #لیا #ریوجین #چریونگ #یونا #ایتزی
#نایون #جونگیون #مومو #سانا #جیهیو #مینا #داهیون #چیونگ #جویی #توایس
#چیکیتا #آهیون #رورا #هارام #آسا #پریتا #روکا #بیبیمانستر
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
- ۶.۱k
- ۰۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط