shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:25
از عصبانیت دستش رو روی میز میکوبه و صدای افتادن قاب عکس از روی میز توجهش رو جلب میکنه. به سمتش میره و اونو از روی زمین برمیداره و با دقت بهش نگاه میکنه.
جونگ کوک: این عکس مال دوران فارغالتحصیلیشه؟
به عکس خیره شده بود و بدون اینکه بفهمه حالت چشماش تغییر کرده بود، دیگه اون حالت سرد همیشگی رو نداشت و این عجیب به نظر میومد که چیزی توی عکس نظرش رو جلب کرد.
گردنبندی نقره ای به شکل کلید. حالا که بهش فکر میکرد اونو قبلا هم تو گردن لیسا دیده بود. درسته خودش بود، چیزی که جونگ کوک به خاطرش کل خونه رو زیر و رو کرده بود.
جونگ کوک: اه لعنتی...باید میفهمیدم که اون کلید فاکی تمام مدت تو گردن خودش بوده
قاب عکس رو روی میز گزاشت و همه جارو مرتب کرد جوری که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده.
"خیابان دن بی"
با عجله خودشون رو میرسونن
+چیزی شده قربان؟
لوهان: میخوام یه نفرو برام زیر نظر داشته باشین
+اون کیه؟
لوهان: یه مزاحم
روش رو برمیگردونه و به افرادش نگاه میکنه.
لوهان: افسر پلیس کیم تهیونگ...میشناسینش دیگه؟
+چطور ممکنه نشناسیم...ما با اون عوضی یه خورده حسابایی داریم
_قربان...اون لعنتی باعث شد باند ما از هم بپاشه. لطفا اجازه بدید کلکشو بکنیم
لوهان: عجله نکنید
_اما قربان...
لوهان: فعلا فقط زیر نظرش داشته باشید، تمام حرکات و رفتارش، اینکه کجا میره و چیکار میکنه، از ساعت خوابش گرفته تا تفریح روزانش...همه چیزش رو میخوام.
بعد روش رو برمیگردونه و ادامه میده: به وقتش بهتون اجازه میدم کلکشو بکنید ولی فعلا تا وقتی که چیزی بهتون نگفتم فقط زیر نظرش داشته باشید
همه با هم: بله قربان
لوهان: میتونید برید
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
part:25
از عصبانیت دستش رو روی میز میکوبه و صدای افتادن قاب عکس از روی میز توجهش رو جلب میکنه. به سمتش میره و اونو از روی زمین برمیداره و با دقت بهش نگاه میکنه.
جونگ کوک: این عکس مال دوران فارغالتحصیلیشه؟
به عکس خیره شده بود و بدون اینکه بفهمه حالت چشماش تغییر کرده بود، دیگه اون حالت سرد همیشگی رو نداشت و این عجیب به نظر میومد که چیزی توی عکس نظرش رو جلب کرد.
گردنبندی نقره ای به شکل کلید. حالا که بهش فکر میکرد اونو قبلا هم تو گردن لیسا دیده بود. درسته خودش بود، چیزی که جونگ کوک به خاطرش کل خونه رو زیر و رو کرده بود.
جونگ کوک: اه لعنتی...باید میفهمیدم که اون کلید فاکی تمام مدت تو گردن خودش بوده
قاب عکس رو روی میز گزاشت و همه جارو مرتب کرد جوری که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده.
"خیابان دن بی"
با عجله خودشون رو میرسونن
+چیزی شده قربان؟
لوهان: میخوام یه نفرو برام زیر نظر داشته باشین
+اون کیه؟
لوهان: یه مزاحم
روش رو برمیگردونه و به افرادش نگاه میکنه.
لوهان: افسر پلیس کیم تهیونگ...میشناسینش دیگه؟
+چطور ممکنه نشناسیم...ما با اون عوضی یه خورده حسابایی داریم
_قربان...اون لعنتی باعث شد باند ما از هم بپاشه. لطفا اجازه بدید کلکشو بکنیم
لوهان: عجله نکنید
_اما قربان...
لوهان: فعلا فقط زیر نظرش داشته باشید، تمام حرکات و رفتارش، اینکه کجا میره و چیکار میکنه، از ساعت خوابش گرفته تا تفریح روزانش...همه چیزش رو میخوام.
بعد روش رو برمیگردونه و ادامه میده: به وقتش بهتون اجازه میدم کلکشو بکنید ولی فعلا تا وقتی که چیزی بهتون نگفتم فقط زیر نظرش داشته باشید
همه با هم: بله قربان
لوهان: میتونید برید
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
۹.۹k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.