part
part 218
جنیور: نه ولی داشتی خیلی کیوت لذت میبردی و دلم نیومد خرابش کنم
سوزومه: خب پاشو باید امروز بریم داشگاه
جنیور: امروزو بیخیالش شو از فردا میریم
سوزومه: روز اول میخوای غیبت بخوری
جنیور: به کل روز باهات وقت گذروندن میرزه
سوزومه: پاشو برای وقت گذروندن کلی زمان داریم
جنیور: اوفف اوکی
جنیور دستاش رو شل کردو سوزومه از بغلش اومد بیرون سوزمه رفت حمومو دست و صورتشو شست اومد بیرون نگاه های سنگین جنیور روی خودشو حس میکرد ولی دلیلشو نمیدونست خواست
سوزومه: برو یه ابی به دستو صورتت بزن بیرم برای صبحانه
جنیور: اوم
سوزومه به سمت در اتاق رفت تا خواست بره بیرون جنیور صداش در اومد
جنیور: کجا
سوزومه: پایین برای صبحونه چطور
جنیور: اوم حتما با این وضع
سوزومه مگه چشـ....
سوزومه به خودش نگاه کرد فقط لباس خوابش تنش نبود فقط لباس زیرش بود سوزومه از خجالت اب شده بود
سوزومه: اخ خر خدا چطور تا الان متجه نشده الاغ (زیر لب)
جنیور به رفتار سوزومه خندش گرفته بود از جاش بلند شدو سوزومه از پشت بغل کرد
جنیور: بیبی برای چی انقد معذب این بدن اول و اخرش مال منه
سوزومه: الان داری بیشتر معذبم میکنی
جنیور: پس میخوای یه دوش چند مینی بگیریم تا از خجالت در بیای
سوزومه: گم شو اونور مرتیکه منحرف
سوزومه از بغل جنیور اومد بیرون رفت سمت کمدش یه هودی مشکی بلند برداشت پوشید با همون شروارکش رفت پایین روی میز نشست و دخترا میز رو چیدند جنیور اومد روبروش نشست
جنیور: میخوای با بچه ها درمورد رابطمون بگی
سوزومه: امشب مهمونی میزام اون موقع به همه میگیم
جنیور: میخوای دوباره برگردیم خونمون
سوزومه: نچ نمیخوام خاطرات مزخرفم برام یاداوری شه
جنیور: پس یه مدت اینجا بمونیم تا یه خونه خوب پیدا کنم
سوزومه: اوکی...... اوم راستی جنیور
جنیور: جونم
سوزومه: دلم نمیخواد دوباره عروسی بگیرم بیا فقط یه عقد کنیمو با بچه ها دور هم جمع شیم
جنیور: برام فرقی نمیکنه همین امروز میریم عقد میکنیمو امشب تو دورهمی امشب هم میگیم
سوزومه: عالیه
جنیور: من دیگه سیر شدم میرم اماده شم
سوزومه: منم سیر شدم
هر کودوم رفتن اتاقشونو سوزومه یه لباس برداشتو پوشید چون لباس جوری بود یکی از شونه هاش و گردنش دیده میشد بخواطر همین با کانتینر اثار هنری جنیور رو باهاش کاور کرد موهاشو باز گذاشتو یه میکاپ ساده کرد یه کفش همرنگ لباسش پوشیدو از اتاق اومد بیرون رفت اتاق جنیور که خالی بود رفت پایین دید جنیور روی کاناپه نشسته و با گوشی ور میره رفت پیشش که جنیور سرشو اورد بالا
جنیور: اماده ای
سوزومه: اوم..... وضعم خوبه
جنیور: مثل همیشه پرفکت
سوزومه: تنکیو ددی
جنیور با ای حرفش شیطون نگاش کرد
سوزومه: وات چیز خاصی که نگفتم لقبیه که همیشه به ری میگم
جنیور: نه ولی داشتی خیلی کیوت لذت میبردی و دلم نیومد خرابش کنم
سوزومه: خب پاشو باید امروز بریم داشگاه
جنیور: امروزو بیخیالش شو از فردا میریم
سوزومه: روز اول میخوای غیبت بخوری
جنیور: به کل روز باهات وقت گذروندن میرزه
سوزومه: پاشو برای وقت گذروندن کلی زمان داریم
جنیور: اوفف اوکی
جنیور دستاش رو شل کردو سوزومه از بغلش اومد بیرون سوزمه رفت حمومو دست و صورتشو شست اومد بیرون نگاه های سنگین جنیور روی خودشو حس میکرد ولی دلیلشو نمیدونست خواست
سوزومه: برو یه ابی به دستو صورتت بزن بیرم برای صبحانه
جنیور: اوم
سوزومه به سمت در اتاق رفت تا خواست بره بیرون جنیور صداش در اومد
جنیور: کجا
سوزومه: پایین برای صبحونه چطور
جنیور: اوم حتما با این وضع
سوزومه مگه چشـ....
سوزومه به خودش نگاه کرد فقط لباس خوابش تنش نبود فقط لباس زیرش بود سوزومه از خجالت اب شده بود
سوزومه: اخ خر خدا چطور تا الان متجه نشده الاغ (زیر لب)
جنیور به رفتار سوزومه خندش گرفته بود از جاش بلند شدو سوزومه از پشت بغل کرد
جنیور: بیبی برای چی انقد معذب این بدن اول و اخرش مال منه
سوزومه: الان داری بیشتر معذبم میکنی
جنیور: پس میخوای یه دوش چند مینی بگیریم تا از خجالت در بیای
سوزومه: گم شو اونور مرتیکه منحرف
سوزومه از بغل جنیور اومد بیرون رفت سمت کمدش یه هودی مشکی بلند برداشت پوشید با همون شروارکش رفت پایین روی میز نشست و دخترا میز رو چیدند جنیور اومد روبروش نشست
جنیور: میخوای با بچه ها درمورد رابطمون بگی
سوزومه: امشب مهمونی میزام اون موقع به همه میگیم
جنیور: میخوای دوباره برگردیم خونمون
سوزومه: نچ نمیخوام خاطرات مزخرفم برام یاداوری شه
جنیور: پس یه مدت اینجا بمونیم تا یه خونه خوب پیدا کنم
سوزومه: اوکی...... اوم راستی جنیور
جنیور: جونم
سوزومه: دلم نمیخواد دوباره عروسی بگیرم بیا فقط یه عقد کنیمو با بچه ها دور هم جمع شیم
جنیور: برام فرقی نمیکنه همین امروز میریم عقد میکنیمو امشب تو دورهمی امشب هم میگیم
سوزومه: عالیه
جنیور: من دیگه سیر شدم میرم اماده شم
سوزومه: منم سیر شدم
هر کودوم رفتن اتاقشونو سوزومه یه لباس برداشتو پوشید چون لباس جوری بود یکی از شونه هاش و گردنش دیده میشد بخواطر همین با کانتینر اثار هنری جنیور رو باهاش کاور کرد موهاشو باز گذاشتو یه میکاپ ساده کرد یه کفش همرنگ لباسش پوشیدو از اتاق اومد بیرون رفت اتاق جنیور که خالی بود رفت پایین دید جنیور روی کاناپه نشسته و با گوشی ور میره رفت پیشش که جنیور سرشو اورد بالا
جنیور: اماده ای
سوزومه: اوم..... وضعم خوبه
جنیور: مثل همیشه پرفکت
سوزومه: تنکیو ددی
جنیور با ای حرفش شیطون نگاش کرد
سوزومه: وات چیز خاصی که نگفتم لقبیه که همیشه به ری میگم
- ۴.۷k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط