کیوت ولی خشن پارت

کیوت ولی خشن پارت ۶

کوک توی ذهنش :
وقتی داشتم میومدم بیرون همه داشتن با بهت بهم نگاه میکردن منم بدون توجه خودمو به ماشین رسوندم و ا.ت رو گذاشتم داخل و نشستم کنارش
دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم بدون اینکه راننده شخصیم بفهمه و ا.ت بیدار شه آروم روی لبش بوس کردم و از روش بلند شدم
بقیه ی راه رو خوابیدم تا برسیم به مخفیگاه

وقتی رسیدیم با ترمز ماشین بیدار شدمو اول از ا.ت از ماشین پیاده شدم و گفتم
کوک : ببرینش تو اتاقش و وقتی بیدار شد بیارینش تو اتاق من
بعدش رفتم تو اتاقم لباسام رو عوض کردم

بادیگارا داشتن منو رو بلند میکردن که کم کم چشمامو باز کردم و هنوز تو حالت خواب و بیداری بودم که تازه فهمیدم تو اتاقم نیستم اول یه نگاه به دستام انداختمو دیدم که دستام بستس بعد یه نگاه به ماشین انداختمو گفتم
ا.ت : من کجام ؟ شما کی هستید ؟
بادیگاردا هیچ جوابی ندادنو بزور منو از ماشین بیرون آوردن بعد یکیشون از پشت یه دستمال گرفت جلوی دهنم و بیهوشم کرد.......


ممنونم بابت حمایت ها و لایک هایی که نکردید :)
دیدگاه ها (۱)

کیوت ولی خشن پارت ۷ا.ت در ذهنش :منم همونجا افتادم تو بغلش بع...

کیوت ولی خشن پارت ۸کوک تو ذهنش :وقتی خدمتکارم قهومو اورد نشس...

کیوت ولی خشن پارت ۵ساعت ۶ بود که هوا کاملا تاریک شده بود تو ...

کیوت ولی خشن پارت ۴یه روز مثل همیشه با آلارم گوشیت از خواب ب...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط