پارت۲۹
رسیدیم خونه چان من تو اون حال چیزی حالیم نمیشد ولی خونش خیلی قشنگ بود کمکم کرد از ماشین بیام پایین من بازوشو گرفته بودم و ولش نمیکرد به دنبالش بودم رفتیم داخل
چانیول:برو بشین رو مبل منم میرم لباسامو عوض کنم میام وای راستی دنبال سگامون نرفتیم اشکالی نداره امشبو اونجا بمونن
مین سو:باشه برو😁هاااا سگامون مگه من سگ دارم ها راستی آره س..سگ دارم اسمش چی بود اسمش یادم رفته😁
چانیول:اسمش لوسی بود
مین سو:لوسی😁اها لوسی تو از کجا میدونی
چانیول:😧نخیر تو زیادی خوردی حالت خوش نیست
مین سو:من حالم خوبه من خوشحالم لا لالا😁
چانیول:😂لالالا آخرش چی بود دیگه
مین سو:😂😂نمیدونم😂😂
چانیول:😂
مین سو:😂😂😂😂خخخخخ😂😂
چانیول:خیلی خوب بسه دیگه کم بخند😒من میرم بالا لباسمو عوض کنم تو هم همین جا رو مبل بشین تا میام حالت خوب نیست میترسم یه کاری بزنه به سرت
مین سو:😁😁باشه باشه برو لباستو عوض کن😁
از زبون چانیول:
رفتن تو اتاقم و لباسامو عوض کردم داشتم با خودم فکر میکردم که کار اشتباهی که کردم که این دخترو اینجا هاوردم اگه دوستام یا مامانم یا بابام بخوان یحویی بیان به من سر بزنن و اونو اینجا ببینن برام شر میشه البته تغسیر من نیست اون مست کرده هزیون میگه به من چه اون به من چسپیدو گفت بیاد خونه من به من چه رفتم پایین دیدم رو مبل پخش شده بک کردم خوابش برده برای همین بغلش کردم بردمش اتاق مهمون گزلشتمش روی تخت خواستم برم بیرون یه پاش خورد جلو پام افتادم روش سریع از روش بلند شدم فکر بد نکنه
مین سو:چانیم 😁بیا ..بیا پیشم
چانیول:😐😮برو بابا چانیم چانیم گزاشته پرو
نشست رو تخت دستمو گرفت منو سعی میکرد بکشه سمت خودش
مین سو:بیا دیگه بیا پیشم
چانیول:بس کن دیگه دستمو ول کن چه اشتباهی کردم اصلا پاشو ببرمت خونت
مین سو:نهههه نمیخوام من میخوام پیش تو باشم
چانیول:ترو جون هرکی دوست داری دست از سر من بردار بابام همین جوریشم با من مشکل داره تو دیگه بد ترش نکن
مین سو:بابات ؟؟بابات چرا تو که پسر خوبی هستی
چانیول:بس کن دیگه وای دیوانم کردی چه اشتباهی کردم تورو بردم اون مهمونی کوفتی چه اشتباهی کردم گفتم از اون زهر ماریا بخور
من همش دادو بیداد میکردم اون با نیش بازش همش منو نگاه میکرد
مین سو:😁😁😁آروم باش دیگه داد نزن بیا پیشم بیا دیگه چانیییم چاااانیییم بیا دیگه بیا پیشم
من هرچی میگفتم اون حرف خودشو میزد خودش لوس میکرد که من قبول کنم
مین یو:بیا پیشم دیگه
لباشو آویزون کرد مثل بچه کوچولو ها
چانیول:😏چه با نمکی تو
مین سو:نه به اندازه تو حالا چانی با نمکم بیا پیشم بدو دیگه مردم از بس التماس کردم بیا دیگه
جلل خالق مگه ول کن بود با خودم گفتم قبول میکنم بعد وقتی خوابش برد میرم بیرون از اتاق
چانیول:با اینکه دوست ندارم باشه😑
مین سو:هووووورااااا بیا بیا پیشم چانیم.....
ادامه دارد
والا اگه من جای چانیول میبودم میگرفتم خفش میکردم دختره پرو😑😂😂
ببخشید دیگه من همش درگیر درسامم امیدوارم خوشتون بیاد نظر بدید حتما
ممنونم کیوتیام😊
چانیول:برو بشین رو مبل منم میرم لباسامو عوض کنم میام وای راستی دنبال سگامون نرفتیم اشکالی نداره امشبو اونجا بمونن
مین سو:باشه برو😁هاااا سگامون مگه من سگ دارم ها راستی آره س..سگ دارم اسمش چی بود اسمش یادم رفته😁
چانیول:اسمش لوسی بود
مین سو:لوسی😁اها لوسی تو از کجا میدونی
چانیول:😧نخیر تو زیادی خوردی حالت خوش نیست
مین سو:من حالم خوبه من خوشحالم لا لالا😁
چانیول:😂لالالا آخرش چی بود دیگه
مین سو:😂😂نمیدونم😂😂
چانیول:😂
مین سو:😂😂😂😂خخخخخ😂😂
چانیول:خیلی خوب بسه دیگه کم بخند😒من میرم بالا لباسمو عوض کنم تو هم همین جا رو مبل بشین تا میام حالت خوب نیست میترسم یه کاری بزنه به سرت
مین سو:😁😁باشه باشه برو لباستو عوض کن😁
از زبون چانیول:
رفتن تو اتاقم و لباسامو عوض کردم داشتم با خودم فکر میکردم که کار اشتباهی که کردم که این دخترو اینجا هاوردم اگه دوستام یا مامانم یا بابام بخوان یحویی بیان به من سر بزنن و اونو اینجا ببینن برام شر میشه البته تغسیر من نیست اون مست کرده هزیون میگه به من چه اون به من چسپیدو گفت بیاد خونه من به من چه رفتم پایین دیدم رو مبل پخش شده بک کردم خوابش برده برای همین بغلش کردم بردمش اتاق مهمون گزلشتمش روی تخت خواستم برم بیرون یه پاش خورد جلو پام افتادم روش سریع از روش بلند شدم فکر بد نکنه
مین سو:چانیم 😁بیا ..بیا پیشم
چانیول:😐😮برو بابا چانیم چانیم گزاشته پرو
نشست رو تخت دستمو گرفت منو سعی میکرد بکشه سمت خودش
مین سو:بیا دیگه بیا پیشم
چانیول:بس کن دیگه دستمو ول کن چه اشتباهی کردم اصلا پاشو ببرمت خونت
مین سو:نهههه نمیخوام من میخوام پیش تو باشم
چانیول:ترو جون هرکی دوست داری دست از سر من بردار بابام همین جوریشم با من مشکل داره تو دیگه بد ترش نکن
مین سو:بابات ؟؟بابات چرا تو که پسر خوبی هستی
چانیول:بس کن دیگه وای دیوانم کردی چه اشتباهی کردم تورو بردم اون مهمونی کوفتی چه اشتباهی کردم گفتم از اون زهر ماریا بخور
من همش دادو بیداد میکردم اون با نیش بازش همش منو نگاه میکرد
مین سو:😁😁😁آروم باش دیگه داد نزن بیا پیشم بیا دیگه چانیییم چاااانیییم بیا دیگه بیا پیشم
من هرچی میگفتم اون حرف خودشو میزد خودش لوس میکرد که من قبول کنم
مین یو:بیا پیشم دیگه
لباشو آویزون کرد مثل بچه کوچولو ها
چانیول:😏چه با نمکی تو
مین سو:نه به اندازه تو حالا چانی با نمکم بیا پیشم بدو دیگه مردم از بس التماس کردم بیا دیگه
جلل خالق مگه ول کن بود با خودم گفتم قبول میکنم بعد وقتی خوابش برد میرم بیرون از اتاق
چانیول:با اینکه دوست ندارم باشه😑
مین سو:هووووورااااا بیا بیا پیشم چانیم.....
ادامه دارد
والا اگه من جای چانیول میبودم میگرفتم خفش میکردم دختره پرو😑😂😂
ببخشید دیگه من همش درگیر درسامم امیدوارم خوشتون بیاد نظر بدید حتما
ممنونم کیوتیام😊
۱۱.۴k
۰۴ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.