فیک:"لوسیفر"۲۰
آریل آروم آروم چشماشو باز کرد
دیگه خبری از درد نبود
توی یه اتاق بزرگ و بی نور روی یه تخت خیلی نرم و گرم دراز کشیده بود
ولی چیزایی دید و شنید که اجازه نداد دوباره با خیال راحت توی اون اتاق vip استراحت کنه !
آریل(توی دلش):
جلل خالق !
چی دارم میبینم؟
این واقعا لوسیفره؟؟؟
لوسیفر پر ابهتی که هممون میشناسیم پشت به آریل نشسته بود و دستاشو میون سرش گرفته بود
آروم داشت هق هق میکرد و با خودش حرف میزد:
من چیکار کردم...چیکار کرد؟...من...من به یه فرشته آسیب زدم...قرارمون این نبود!من فقط از آدما بدم میاد...چطور تونستم با یه فرشته همچین کاری بکنم؟...من نمیتونم بخشیده بشم...نه!گناه من غیرقابل بخ....
آریل جلوی لرزش پای لوسیفر رو گرفت و دستاشو روی دست لوسیفر گذاشت:
من خوبم ، نگران نباش!
جونگ کوک لحظهای به آریل نگاهی انداخت و دوباره یاد کارایی که باهاش کرده بود افتاد:
نه نه نه...گناه من نابخشودنیه...گناه من نابخشودنیه...
آریل خواست چیزی به که...
جیمین: بیدار شدی آریل؟ حالت خوبه؟
آریل سرشو به نشانهی تایید تکون داد
جیمین: چرا برقو روشن نکردی احمق !
جونگ کوک آروم اشکاشو پاک کرد:
متاسفم...
جیمین برقو روشن کرد و بعد جونگ کوک رو برانداز کرد:
اه اه اهههه....پاشو ببینم! نره غول بیریخت داره واس من اشک تمساح میریزه! برو گمشو !
جونگ کوک صداشو صاف کرد:
منکه نمیدونم چی میگی...ساختار بدن انسان اینطوریه!
جیمین: هع...یه جوری میگی انگار فرشته ها احساس ندارن! البته...احساس که چه عرض کنم... تو توی بازیگری حرف نداری!
آریل:اینطوری باهاش حرف...
جیمین یهو آریل رو براید استایل بغل کرد و سمت در برد
آریل: چیکار میکنی!
جیمین: حرف نباشه...دیگه هم نبینم برای این دلسوزی کنی !
جیمین قبل اینکه از در بره بیرون به سمت جونگ کوک برگشت:
به آدمات بگو به پرو پام نپیچن...تا الانشم اگه برگردم اون بالا کارم ساختس
اینو گفت و با آریل از عمارت خارج شد
جونگ کوک: درسته بافرشته ها خصومتی ندارم... ولی اینکی خیلی رو مخمه....
جونگ کوک رفت یه دوش طولانی گرفت تا یکم آروم بشه
بعد بیرون اومدنش یه حولهی سفید، با طرحای طلایی که مدل سطلنتی بود رو پوشید
گوشیشو برداشت و جینو گرفت:
الو...جین!کجایی؟
_خونم...چطور؟
+باید قضیهی لی ا.ت رو بیخیال شیم
_چرا؟
+چون من میگم!
جونگ کوک اینو گفت و گوشیو قطع کرد
.
.
.
계속
دیگه خبری از درد نبود
توی یه اتاق بزرگ و بی نور روی یه تخت خیلی نرم و گرم دراز کشیده بود
ولی چیزایی دید و شنید که اجازه نداد دوباره با خیال راحت توی اون اتاق vip استراحت کنه !
آریل(توی دلش):
جلل خالق !
چی دارم میبینم؟
این واقعا لوسیفره؟؟؟
لوسیفر پر ابهتی که هممون میشناسیم پشت به آریل نشسته بود و دستاشو میون سرش گرفته بود
آروم داشت هق هق میکرد و با خودش حرف میزد:
من چیکار کردم...چیکار کرد؟...من...من به یه فرشته آسیب زدم...قرارمون این نبود!من فقط از آدما بدم میاد...چطور تونستم با یه فرشته همچین کاری بکنم؟...من نمیتونم بخشیده بشم...نه!گناه من غیرقابل بخ....
آریل جلوی لرزش پای لوسیفر رو گرفت و دستاشو روی دست لوسیفر گذاشت:
من خوبم ، نگران نباش!
جونگ کوک لحظهای به آریل نگاهی انداخت و دوباره یاد کارایی که باهاش کرده بود افتاد:
نه نه نه...گناه من نابخشودنیه...گناه من نابخشودنیه...
آریل خواست چیزی به که...
جیمین: بیدار شدی آریل؟ حالت خوبه؟
آریل سرشو به نشانهی تایید تکون داد
جیمین: چرا برقو روشن نکردی احمق !
جونگ کوک آروم اشکاشو پاک کرد:
متاسفم...
جیمین برقو روشن کرد و بعد جونگ کوک رو برانداز کرد:
اه اه اهههه....پاشو ببینم! نره غول بیریخت داره واس من اشک تمساح میریزه! برو گمشو !
جونگ کوک صداشو صاف کرد:
منکه نمیدونم چی میگی...ساختار بدن انسان اینطوریه!
جیمین: هع...یه جوری میگی انگار فرشته ها احساس ندارن! البته...احساس که چه عرض کنم... تو توی بازیگری حرف نداری!
آریل:اینطوری باهاش حرف...
جیمین یهو آریل رو براید استایل بغل کرد و سمت در برد
آریل: چیکار میکنی!
جیمین: حرف نباشه...دیگه هم نبینم برای این دلسوزی کنی !
جیمین قبل اینکه از در بره بیرون به سمت جونگ کوک برگشت:
به آدمات بگو به پرو پام نپیچن...تا الانشم اگه برگردم اون بالا کارم ساختس
اینو گفت و با آریل از عمارت خارج شد
جونگ کوک: درسته بافرشته ها خصومتی ندارم... ولی اینکی خیلی رو مخمه....
جونگ کوک رفت یه دوش طولانی گرفت تا یکم آروم بشه
بعد بیرون اومدنش یه حولهی سفید، با طرحای طلایی که مدل سطلنتی بود رو پوشید
گوشیشو برداشت و جینو گرفت:
الو...جین!کجایی؟
_خونم...چطور؟
+باید قضیهی لی ا.ت رو بیخیال شیم
_چرا؟
+چون من میگم!
جونگ کوک اینو گفت و گوشیو قطع کرد
.
.
.
계속
۵۹.۵k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.