ا.ت: هیونجین به سمت لبم حمله ور شد یه طوری میک میزدم یه ط
ا.ت: هیونجین به سمت لبم حمله ور شد یه طوری میک میزدم یه طمع خونو تو دهنم حس کردم بعد از چند دقیقه لبمو ول کردو سمت گردنم رفت یه طوری کیس مارک میزاشت که فکر کنم تا یه هفته جاش میمونه
خواهش میکنم تمومش کن(بابغض)
هیونجین:فبل از اینکه فیلیکس و ببوسی و لباس باز بپوشی باید فکر اینارو میکردی
رفتم پایین تر لباس زیر خودشو خودمو در آوردمو واردش کردم
ناله هاتو خفه نگو تو گلوت بدشون بیرون وگرنه بدتر میکنمت😈
ا.ت:آهههه بسه خواهش میکنممم تمومش کنننن دیگه نمیتونممممممم
هیونجین:نچ نچ
بعد از چند دقیقه هم اون ار*ضا شد هم خودم
نمیدونم چرا ولی هر وقت تو زیرمی اینقدر بهم خوش میگذره
ا.ت:دهنتو ببند(باگریه کوچولو)
هیونجین:ا.ت و بغل کردمو خوابیدیم
*صبح*
ا.ت:دلم خیلی درد میکرد نمیتونستم تحمل کن پاشدم زدم زیر گریه
هیونجین:چیشده سره صبحی چرا گریه میکنی(خمار)
ا.ت:میگی چرا دلم درد میکنه نمیتونم تکون بخورم از جام حالا چیکار کنم
هیونجین:اوف بیا این قرصو بخور بهتر میشی
ا.ت:قرصو خوردم ولی دلم هنوز درد میکرد تو خودم پیچیده بودم که دستی دورم حلقه شد
هیونجین:بیا شکمتو ماساژ بدم
ا.ت:نمیدونم چرا ولی از این کارش خوشم اومد
*چندساعت یعد*
ا.ت:از خواب بیدار شدم دیدم هیچکس تو اتاق نیست دیدم جای هیونجین یه نامس نامه رو وا کردم تو ش نوشته بود👇🏻
سلام بیب صبحت بخیر دلت بهتره اگه بازم درد گرفت به آجوما بگو بهت قرص بده منم زود برمیگردم مراقب خودت باش دوست دارم هیونجین
ا.ت:نمیدونم چرا ولی ناخداگاه لبخند نشست رو لبم
رفتم حموم اومد بیرون لباسمو عوض کردم رفتم پایین دیدم آجوما داره یه چیزی آماده میکنه
صبح بخیر آجوما
آجوما:صبحت بخیر دخترم خوبی
ا.ت:مرسی شما خ بین دارین چی درست میکنین
آجوما:سوپ
ا.ت:معلومه که خوشمزست میشه امتحان کنم
آجوما :معلومه که اره بفرما
ا.ت:مرسی
داشتم از سوپم لذت میبردم که یه پیام برام اومد به عوس بود اون کی بود کنار زنه یکم دقت کردم که دیدم اون اون.....
خواهش میکنم تمومش کن(بابغض)
هیونجین:فبل از اینکه فیلیکس و ببوسی و لباس باز بپوشی باید فکر اینارو میکردی
رفتم پایین تر لباس زیر خودشو خودمو در آوردمو واردش کردم
ناله هاتو خفه نگو تو گلوت بدشون بیرون وگرنه بدتر میکنمت😈
ا.ت:آهههه بسه خواهش میکنممم تمومش کنننن دیگه نمیتونممممممم
هیونجین:نچ نچ
بعد از چند دقیقه هم اون ار*ضا شد هم خودم
نمیدونم چرا ولی هر وقت تو زیرمی اینقدر بهم خوش میگذره
ا.ت:دهنتو ببند(باگریه کوچولو)
هیونجین:ا.ت و بغل کردمو خوابیدیم
*صبح*
ا.ت:دلم خیلی درد میکرد نمیتونستم تحمل کن پاشدم زدم زیر گریه
هیونجین:چیشده سره صبحی چرا گریه میکنی(خمار)
ا.ت:میگی چرا دلم درد میکنه نمیتونم تکون بخورم از جام حالا چیکار کنم
هیونجین:اوف بیا این قرصو بخور بهتر میشی
ا.ت:قرصو خوردم ولی دلم هنوز درد میکرد تو خودم پیچیده بودم که دستی دورم حلقه شد
هیونجین:بیا شکمتو ماساژ بدم
ا.ت:نمیدونم چرا ولی از این کارش خوشم اومد
*چندساعت یعد*
ا.ت:از خواب بیدار شدم دیدم هیچکس تو اتاق نیست دیدم جای هیونجین یه نامس نامه رو وا کردم تو ش نوشته بود👇🏻
سلام بیب صبحت بخیر دلت بهتره اگه بازم درد گرفت به آجوما بگو بهت قرص بده منم زود برمیگردم مراقب خودت باش دوست دارم هیونجین
ا.ت:نمیدونم چرا ولی ناخداگاه لبخند نشست رو لبم
رفتم حموم اومد بیرون لباسمو عوض کردم رفتم پایین دیدم آجوما داره یه چیزی آماده میکنه
صبح بخیر آجوما
آجوما:صبحت بخیر دخترم خوبی
ا.ت:مرسی شما خ بین دارین چی درست میکنین
آجوما:سوپ
ا.ت:معلومه که خوشمزست میشه امتحان کنم
آجوما :معلومه که اره بفرما
ا.ت:مرسی
داشتم از سوپم لذت میبردم که یه پیام برام اومد به عوس بود اون کی بود کنار زنه یکم دقت کردم که دیدم اون اون.....
۷.۰k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.