پرسیدم کدام قسمت جدا شدن از همه سخت تر و کشنده تر است؟!
پرسیدم کدام قسمت جدا شدن از همه سخت تر و کشنده تر است؟!
گفت شب هایش .
گفت روزها آدم سر خودش را یک جوری گرم میکند .
اغلب کسی یا چیزی را پیدا میکنی که حواست را از عمق حادثهای که مواجهش شدهای . .
پرت کند .
ولی شب که به خانه میرسی .
دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند جای خالیاش را پر کند .
تازه به خاطر میآوری که عفونت زخم هایت رو به وخامتند .
به خاطر میآوری از عطر تنش تنها یک شیشه نیمه خالی روی میز اتاق خواب باقی مانده .
به خاطر میآوری حوله اش همچنان به قلاب حمام آویزان است .
به خاطر میآوری نه چیزی برای شام داری
نه تنهایی میلی به خوردن .
به خاطر میآوری از خوابیدن روی تخت سردت میترسی .
‹ به خاطر میآوری دمخورت فنجانهای چایاند ؛
و بسته های سیگار . .
و همین و همین .
بعد دلت میخواهد به خاطر بیاوری که اصلا چرا زندهای .
دلم میخواهد زنگ بزنم و بگویم اسیر لحظه هایی سرد و طولانی شده ام .
بگویم روز و شب ندارد .
من پر از خالی ام .
پر از خالی 🍹✨️
.
#ویسگون ، #عاشقانه ، #نوشته ، #بوی_یاس ، #نشر_راویس ، #مخاطب_خاص ، #شعر ، #عشق ، #دو_نفره ، #داستان ، #انتشارات ، #کتاب ، #غمگین
گفت شب هایش .
گفت روزها آدم سر خودش را یک جوری گرم میکند .
اغلب کسی یا چیزی را پیدا میکنی که حواست را از عمق حادثهای که مواجهش شدهای . .
پرت کند .
ولی شب که به خانه میرسی .
دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند جای خالیاش را پر کند .
تازه به خاطر میآوری که عفونت زخم هایت رو به وخامتند .
به خاطر میآوری از عطر تنش تنها یک شیشه نیمه خالی روی میز اتاق خواب باقی مانده .
به خاطر میآوری حوله اش همچنان به قلاب حمام آویزان است .
به خاطر میآوری نه چیزی برای شام داری
نه تنهایی میلی به خوردن .
به خاطر میآوری از خوابیدن روی تخت سردت میترسی .
‹ به خاطر میآوری دمخورت فنجانهای چایاند ؛
و بسته های سیگار . .
و همین و همین .
بعد دلت میخواهد به خاطر بیاوری که اصلا چرا زندهای .
دلم میخواهد زنگ بزنم و بگویم اسیر لحظه هایی سرد و طولانی شده ام .
بگویم روز و شب ندارد .
من پر از خالی ام .
پر از خالی 🍹✨️
.
#ویسگون ، #عاشقانه ، #نوشته ، #بوی_یاس ، #نشر_راویس ، #مخاطب_خاص ، #شعر ، #عشق ، #دو_نفره ، #داستان ، #انتشارات ، #کتاب ، #غمگین
۲.۵k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.