وسط اجرای یکی از آهنگها جمعیت همچنان با شور و هیجان فری
وسط اجرای یکی از آهنگها، جمعیت همچنان با شور و هیجان فریاد میزدن. ناگهان یه آرمی از وسط جمعیت یه گل رز سفید رو به سمت استیج پرت کرد. گل، قشنگ و سبک، درست جلوی پای جونگکوک افتاد.
کوک لبخند زد، گل رو از زمین برداشت. لحظهای مکث کرد، بعد بیهوا به سمت ات رفت که داشت روی صحنه کنار جیمین میرقصید. همه آرمیها با دیدن این حرکت جیغ کشیدن.
کوک بدون اینکه چیزی بگه، گل رو به دست ات داد.
ات با تعجب گل رو گرفت. صورتش سرخ شد. صدای قلبشو حس میکرد. جونگکوک فقط یه لبخند کوچک و شیطنتآمیز زد و دوباره سر جاش برگشت.
تهیونگ از اون ور استیج این صحنه رو دید. ته دلش یه ذره تیر کشید، ولی سریع خودش رو جمع و جور کرد و به ات لبخند زد. جیمین هم با نگاه مخصوص خودش، حواسش به ات بود.
ات با گل سفید توی دستش، لبخندی آروم زد. حسی گرم توی وجودش پخش شده بود. حس دوست داشته شدن... حس اینکه، توی این مسیر سخت، تنها نیست.
نورهای استیج میدرخشیدن و آهنگ بعدی شروع شد. ولی برای ات، اون گل یه نشونه کوچیک از همه عشق و حمایتی بود که دور و برش داشت شکوفه میزد.
کوک لبخند زد، گل رو از زمین برداشت. لحظهای مکث کرد، بعد بیهوا به سمت ات رفت که داشت روی صحنه کنار جیمین میرقصید. همه آرمیها با دیدن این حرکت جیغ کشیدن.
کوک بدون اینکه چیزی بگه، گل رو به دست ات داد.
ات با تعجب گل رو گرفت. صورتش سرخ شد. صدای قلبشو حس میکرد. جونگکوک فقط یه لبخند کوچک و شیطنتآمیز زد و دوباره سر جاش برگشت.
تهیونگ از اون ور استیج این صحنه رو دید. ته دلش یه ذره تیر کشید، ولی سریع خودش رو جمع و جور کرد و به ات لبخند زد. جیمین هم با نگاه مخصوص خودش، حواسش به ات بود.
ات با گل سفید توی دستش، لبخندی آروم زد. حسی گرم توی وجودش پخش شده بود. حس دوست داشته شدن... حس اینکه، توی این مسیر سخت، تنها نیست.
نورهای استیج میدرخشیدن و آهنگ بعدی شروع شد. ولی برای ات، اون گل یه نشونه کوچیک از همه عشق و حمایتی بود که دور و برش داشت شکوفه میزد.
- ۴.۷k
- ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط