پاییز عاشقی(autumn love )

پاییز عاشقی(autumn love )
Part 13
بعد از کمی خرید و چرخیدن در مرکز خرید چیزی نظر اونها رو به خودش جلب کرد....
اون چیز یه پوستر تبلیغاتی با موضوع دوست پسر ایده آل بود
چون نقشه میجو بود...
+واااای بورام اونجا رو نگاه کن چقدر خوشگلن
=اره خیلی ببینم اونا خرس های کله فندقی نیستن؟
+چرا خودشونن
(میجو چون میدونست بورام ازشون خوشش میاد اینهارو طراحی کرده بود)
=بریم ببینیم چیه؟
+فکر کنم مسابقست
=تو از کجا میدونی؟
+اوووم.... خب ببین اونجا نوشته
+گفته هر کسی اسم دوست پسر مورد علاقشو بنویسه یا اینکه کسی ک روش کراش داره رو بهش جایزه میدن
=واووو بدو میجو بریم شرکت کنیم
+باشه بریم
&سلام خوش اومدید لطفا این فرم رو پر کنین
=/+: خیلی ممنون
=میجو اون دیگه چیه!؟
+وااای بورام دروغ سنجه
=یعنی باید هرچیزی ک میگیم راست باشه؟
+اووم اگه دروغ بگیم ممکنه برنده نشیم
=اخه....
+بیا حل کنیم
بعد از پر کردن فرم ها اونا توی صف دستگاه دروغ سنج وایستاده بودن نوبت بورام شد
&خب خانوم آیا شما رو کسی کراش زدین؟
=خب راستش....
(خانومه یه چشمکی به میجو زد و به صحبتاش ادامه داد)
&میدونین که اگر نگید نمیتونین برنده شین
=عاممم خب راستش..... اره
(دستگاه علامت درست رو نشون داد)
&اسم شخصی ک روش کراش زدین و دوست دارین دوست پسر آیندتون شه چیه؟
=عاااامم...
&لطفا دقت کنین
=جون....... جون........ جونگ....... کو... ک
&میشه لطفا درست تکرارش کنید
=جونگ..... کوک
&درسته شما برنده شدید
=هووورااااااا
&بازی بعد از یک برد به پایان رسید
&تبریک میگم خانوم کیم بورام
=ممنونم
=میجوو
+تبریک میگم عزیزم
(و بعد همدیگرو بغل میکنن)
بعد از خارج شدن از مرکز خرید به طرف یه کافه میرن ک با هم چیزی بخورن