پارت ۷
پارت ۷
ـ نمیخوام ، چرا تو عصبانی میشی میتونی بزنی همه چی رو خراب کنی من نباید غر بزنم؟
ـ اصال اگه غر بزنی میندازمت پایین
ـ یااا
کمی دست هاش رو شل کرد و این باعث شد یونجون دست هاش رو دور گردنش محکم تر
کنه و با هول بگه
ـ یااعااا .. نکن میوفتم
ـ دیگه غر نزنی ها
ـ نمیخوام
دوباره دست هاش رو شل کرد و باعث شد یونجون دوباره داد بزنه
ـ نکننن عوضی
خندید و با شیطنت گفت :
ـ تا وقتی غر بزنی منم همینکارو میکنم
ـ یااا
ـ بازغر زدی
ـ باشه دیگه چیزی نمیگم
ـ نگی ها
ـ یه روزی با دستای خودم خفه ت میکنم
خندید و گفت :
ـ دلت میاد ؟
ـ آره خیلی هم دلم میاد ، اول یه بالش میزارم روی صورتت و بعد ..
تنها کسی که شاهد اون دونفر بود ماهی بود که مسیر مقابلشون رو روشن نگه داشته بود ،
و فقط اون بود که از آشوب درون اون پسر خبر داشت .. پسری که ظاهرش رو خونسرد
نگه میداشت و با صبوری غرغر کردن های هیونگش رو تحمل میکرد اما از درون بی
قرار و نا آروم بود .. و روزی رو تصور میکرد که باید مسیر محل کارش تا خونه رو
بدون هیونگش قدم بزنه ، تنها غذا بخوره و تنها بخوابه ..
ـ نمیخوام ، چرا تو عصبانی میشی میتونی بزنی همه چی رو خراب کنی من نباید غر بزنم؟
ـ اصال اگه غر بزنی میندازمت پایین
ـ یااا
کمی دست هاش رو شل کرد و این باعث شد یونجون دست هاش رو دور گردنش محکم تر
کنه و با هول بگه
ـ یااعااا .. نکن میوفتم
ـ دیگه غر نزنی ها
ـ نمیخوام
دوباره دست هاش رو شل کرد و باعث شد یونجون دوباره داد بزنه
ـ نکننن عوضی
خندید و با شیطنت گفت :
ـ تا وقتی غر بزنی منم همینکارو میکنم
ـ یااا
ـ بازغر زدی
ـ باشه دیگه چیزی نمیگم
ـ نگی ها
ـ یه روزی با دستای خودم خفه ت میکنم
خندید و گفت :
ـ دلت میاد ؟
ـ آره خیلی هم دلم میاد ، اول یه بالش میزارم روی صورتت و بعد ..
تنها کسی که شاهد اون دونفر بود ماهی بود که مسیر مقابلشون رو روشن نگه داشته بود ،
و فقط اون بود که از آشوب درون اون پسر خبر داشت .. پسری که ظاهرش رو خونسرد
نگه میداشت و با صبوری غرغر کردن های هیونگش رو تحمل میکرد اما از درون بی
قرار و نا آروم بود .. و روزی رو تصور میکرد که باید مسیر محل کارش تا خونه رو
بدون هیونگش قدم بزنه ، تنها غذا بخوره و تنها بخوابه ..
۱.۹k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.