پارت ۶
پارت ۶
ـ تازه وسایلمونم ول کردی داشتی میرفتی
آروم خندید
ـ میدونستم تو میاریشون
ـ حاال اگه یادم میرفت چی ؟
ـ نهایتش صبح میرفتیم میگرفتیمشون ، دیگه وسایلمون رو که نمیتونه برداره واسه خودش
با حرص به حرف سوبین اضافه کرد :
ـ نیست خیلی هم گرون قیمت و الکچری ان
ـ خخ
ـ نخند ، این چیزا گریه داره
لبخند محوی به غرغرای کیوت یونجون زد و جواب داد :
ـ من گریه بلد نیستم
ـ بزار یه دور یه جوری بزنمت که دیگه نتونی بلند شی ، اون موقع ناخودآگاه یاد میگیری
گریه چیه
دوباره خندید ..
ـ نخند بچه
ـ بچه نیستم
ـ برای من هستی
ـ هیونگ .. چطور میتونی وقتی حتی قدت هم از من بلند تر نیست اینو بگی
ـ بچه بودن به قد و هیکل نیست ، به سن و عقله که فعال من بیشتر از تو دارم
ـ از کجا معلوم ؟؟
ـ از همین گندی که امشب زدی ، نه آخه چه جوری تونستی
وسط حرفش پرسد
ـ عهه هیونگ اینقدر غر نزن دیگه
ـ تازه وسایلمونم ول کردی داشتی میرفتی
آروم خندید
ـ میدونستم تو میاریشون
ـ حاال اگه یادم میرفت چی ؟
ـ نهایتش صبح میرفتیم میگرفتیمشون ، دیگه وسایلمون رو که نمیتونه برداره واسه خودش
با حرص به حرف سوبین اضافه کرد :
ـ نیست خیلی هم گرون قیمت و الکچری ان
ـ خخ
ـ نخند ، این چیزا گریه داره
لبخند محوی به غرغرای کیوت یونجون زد و جواب داد :
ـ من گریه بلد نیستم
ـ بزار یه دور یه جوری بزنمت که دیگه نتونی بلند شی ، اون موقع ناخودآگاه یاد میگیری
گریه چیه
دوباره خندید ..
ـ نخند بچه
ـ بچه نیستم
ـ برای من هستی
ـ هیونگ .. چطور میتونی وقتی حتی قدت هم از من بلند تر نیست اینو بگی
ـ بچه بودن به قد و هیکل نیست ، به سن و عقله که فعال من بیشتر از تو دارم
ـ از کجا معلوم ؟؟
ـ از همین گندی که امشب زدی ، نه آخه چه جوری تونستی
وسط حرفش پرسد
ـ عهه هیونگ اینقدر غر نزن دیگه
۱.۹k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.