Part44:
Part44:
یک ساعت از وقتی که رفتن میگذره
+ کوک خسته شدم دیگه هیچیپیدا نمیکنم من اصلا ازدواج نمیکنم
_ عشقم از این حرفا نزن که عاقبت خوبی نداره من خسته نشدم خسته شدی کولت میکنم اصلانم سخت نگیر
+ اوکی گوه خوردم اخ...
حرفمو با چیزی که دیدیم قورت دادم بالاخره پیداش کردم دست کوکو گرفتم بردم دم پاساژه
+ عشقم
_ جانم
+ بالاخره پیداش کردم
_ بریم پرو کنیم
+ بریم
رفتیم تو و لباسو گرفتم رفتم پرو کردم و اومدم بیرون
_ او مای گاد عشقم بی نهایت زیبا شدی نمیتونم بزارم اینو بگیری
+ عه کوک یه چیزو خوشم اومده ها
_ عشقم زیادی خوشگل شدی خب سوجون میترسم بدزدتت
+نترس من میچسبم به تو لطفا همین
_ باشه پس لطفا همینو آماده کنید
اماده کردن و گذاشتن تو ماور و بهم دادنش و از مغازه اومدیم ییرون رفتیم تاح و ساعت و حلقه هامون و کفش و خریدیم و ساعت ۱۰ شب رسیدیم خونه
_ میخواستم ببرمت خونمونو نشونت بدم ولی متاسفانه وقت نشد ولی اصلا نگران نباش اگه خوشت نیوم یه هفته ای عوض میکنیم خونه رو
-+ عشقم من به سلیقه ی تو اعتماد دارم الانم بریم تو دیگه خوابم میاد
رفتیم تو همه خواب بودن چون فردا عروسیه و کلی کار داریم ماعم رفتیم اتاقامون و رفتیم هرکدوممون یه دوش گرفتیم چون فردا باید ساعت ۵ صبخ پامیشدیم ارایشگاه و عکس برداری و اینا کلی زمان میبره بعد حموم لباسامو عوض کردیم و رفتیم سمت تخت کوک دراز کشیدو منم رفتم بغلش دراز کشیدم برگشت سمت من و بهم دیگه نگاه میکردیم
+ عشقم خیلی ممنونم بابت امروز و تمام روزهایی که تو زندگیم بودی و خواهی بود
_ منم از تو ممنونم که با اومدنت تو زندگیم همه چی رو برام روشن کردی مرسی که امیدم شدی مطمئن باش نمیزارم آب تو دلت تکون بخوره
+ دوست دارم
_ منم دوست دارم بیبی
چشمامونو بستیم بعد از یه ربع احساس کردم تشک داره تکون میخوره حتما کوک میخواست اب بخوره اما کم کم احساس کردم یچیزی رومه چشمامو باز کردمو ..
یک ساعت از وقتی که رفتن میگذره
+ کوک خسته شدم دیگه هیچیپیدا نمیکنم من اصلا ازدواج نمیکنم
_ عشقم از این حرفا نزن که عاقبت خوبی نداره من خسته نشدم خسته شدی کولت میکنم اصلانم سخت نگیر
+ اوکی گوه خوردم اخ...
حرفمو با چیزی که دیدیم قورت دادم بالاخره پیداش کردم دست کوکو گرفتم بردم دم پاساژه
+ عشقم
_ جانم
+ بالاخره پیداش کردم
_ بریم پرو کنیم
+ بریم
رفتیم تو و لباسو گرفتم رفتم پرو کردم و اومدم بیرون
_ او مای گاد عشقم بی نهایت زیبا شدی نمیتونم بزارم اینو بگیری
+ عه کوک یه چیزو خوشم اومده ها
_ عشقم زیادی خوشگل شدی خب سوجون میترسم بدزدتت
+نترس من میچسبم به تو لطفا همین
_ باشه پس لطفا همینو آماده کنید
اماده کردن و گذاشتن تو ماور و بهم دادنش و از مغازه اومدیم ییرون رفتیم تاح و ساعت و حلقه هامون و کفش و خریدیم و ساعت ۱۰ شب رسیدیم خونه
_ میخواستم ببرمت خونمونو نشونت بدم ولی متاسفانه وقت نشد ولی اصلا نگران نباش اگه خوشت نیوم یه هفته ای عوض میکنیم خونه رو
-+ عشقم من به سلیقه ی تو اعتماد دارم الانم بریم تو دیگه خوابم میاد
رفتیم تو همه خواب بودن چون فردا عروسیه و کلی کار داریم ماعم رفتیم اتاقامون و رفتیم هرکدوممون یه دوش گرفتیم چون فردا باید ساعت ۵ صبخ پامیشدیم ارایشگاه و عکس برداری و اینا کلی زمان میبره بعد حموم لباسامو عوض کردیم و رفتیم سمت تخت کوک دراز کشیدو منم رفتم بغلش دراز کشیدم برگشت سمت من و بهم دیگه نگاه میکردیم
+ عشقم خیلی ممنونم بابت امروز و تمام روزهایی که تو زندگیم بودی و خواهی بود
_ منم از تو ممنونم که با اومدنت تو زندگیم همه چی رو برام روشن کردی مرسی که امیدم شدی مطمئن باش نمیزارم آب تو دلت تکون بخوره
+ دوست دارم
_ منم دوست دارم بیبی
چشمامونو بستیم بعد از یه ربع احساس کردم تشک داره تکون میخوره حتما کوک میخواست اب بخوره اما کم کم احساس کردم یچیزی رومه چشمامو باز کردمو ..
۵.۸k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.