پارت

پارت۲۴
فصل دوم
هق هقاش کل خونه رو برداشته بود البته حق هم داشت
انقدر گریه کرد که خوابش برد
این یه زخم عمیق بود که هیچ جوره خوب نمیشد
نمیدونست از الان به بعد چیکار میتونه کنه اونم با یه بچه

بعد از حرفایی که جین ائه به تهیونگ زد تهیونگ ذهنش مشغول شده بود
و همش به حرفای جین ائه فکر میکرد و منظورش و نمیفهمید

یک ماه گذشت
جین ائه حال روحیش افتضاح بود ولی خودشو همچنان محکم و قوی نگه میداشت
شب ها نمیتونست بخوابه اونم از درد
انگار که بچه میفهمید مادرش چقدر اذیته و واکنش نشون میداد
صونا هیچ وقت جین ائه رو تنها نمیذاشت و همیشه مراقبش بود
این جین ائه رو خوشحال میکرد که حداقل افرادی هستن که به فکر حال و وضع جین ائه هستن

تهیونگ و ای شن ازدواجشون میشه گفت بازی ای بود که ای شن راه اندازی کرده بود
ای شن عشق تهیونگ کورش کرده بود و تهیونگ و تهدید کرده بود اگر باهاش ازدواج نکنه هم سر جین ائه بلا میاره هم سرخودش
تهیونگ نمیخواست جین ائه بیش از حد توی بازی اینا نقش قربانی و داشته باشه و آسیب بیشتری ببینه برای همین مجبور شده بود ازدواج با ای شن وقبول کنه
...................
دیدگاه ها (۳۹)

چرا گزارش میکنین؟پارت۲۳فصل دومروز عروسی فرا رسید هیچ کس نتون...

پارت۲۵فصل دومخواهر تهیونگ از وقتی توی کما بود به خون نیاز دا...

پارت۲۲فصل دومامروز جلسه داشت آماده شده بودبعد از اتمام جلسه ...

پارت۲۱فصل دومجونگکوک نمیدونست چطور باید به جین ائه بگه با خو...

black flower(p,309)

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط