shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part58
"پایان فلش بک_ایستگاه پلیس دمون"
از پشت پنجره ها به تهیونگ که روی پله ها نشسته خیره شده بود.
آروم بیرون میاد و پشت سرش وایمیسته.
تهیونگ: بهش گفتم تنها نرو اما به حرفم گوش نداد (بغض سگی)
تهیونگ: تقصیر خودم بود...باید بیشتر بهش التماس میکردم...نباید بهش توجه میکردم و تنهاش میزاشتم (بغض سگی)
لیسا: این حرفو نزن
تهیونگ با چشمایی که از گریه رنگ خون گرفته بودن به لیسا نیم نگاهی میکنه و بعد دوباره نگاهش رو به روبهروش میده.
تهیونگ: مگه نگفتی به جونگ کوک اعتماد داری؟ (بغض)
تهیونگ: مگه نگفتی کاری باهاش نداره پس چی شد؟...اصلا چرا با حرفات دلمو آروم کردی؟...چرا اون شرط مسخره رو گزاشتی و جنی رو تنهایی فرستادی پیش اون قاتل؟ (گریه)
لیسا: اما جونگ کوک این کارو نمیکنه (بغض)
تهیونگ با عصبانیت تمام بلند میشه و یقه ی لیسا رو میگیره.
تهیونگ: بسه...دیگه چقدر میخوای ازش دفاع کنی...تو خوب میدونستی که جونگ کوک چه جور آدمیه اما باز جنی رو فرستادی اونجا...الانم خیلی خوب میدونی که قتل جنی کار اونه اما داری ازش دفاع میکنی...توهم به اندازه من و اون توی قتل جنی شریکی (با داد و گریه)
تهیونگ: تو اون هیولا رو خلق کردی لیسا...چرا همه چیزو خراب کردی؟ (گریه آروم)
اشکای لیسا دونه دونه باهم مسابقه میدادن. تهیونگ یقش رو رها میکنه و روش رو برمیگردونه، و درحالی که سعی میکرد جلوی اشکاش رو بگیره با بغض سگی میگه: برو...دیگه نمیخوام ببینمت...دیدن تو فقط عذابم میده لیسا
تموم شد...لیسا دیگه هیچ کسو نداشت. جنی که مثل خواهرش میموند مرده بود، کسی که عاشقش بود رو از خودش دور کرده بود، و حالا هم تنها دوستی که براش مونده بود رهاش کرد. الان تنها چیزی که میخواست مرگ بود...اما حتی نمیتونست این کارو بکنه. چون اگه لیسا میمرد جونگ کوک هم همراهش میمرد. آخه کدوم آدم عاشقی معشوقه ی خودش رو میکشه؟ (لوهان گاو🙄😑)
(چیزی نمونده 4۰0 بشیم؟ یه همت نمیکنید؟)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
part58
"پایان فلش بک_ایستگاه پلیس دمون"
از پشت پنجره ها به تهیونگ که روی پله ها نشسته خیره شده بود.
آروم بیرون میاد و پشت سرش وایمیسته.
تهیونگ: بهش گفتم تنها نرو اما به حرفم گوش نداد (بغض سگی)
تهیونگ: تقصیر خودم بود...باید بیشتر بهش التماس میکردم...نباید بهش توجه میکردم و تنهاش میزاشتم (بغض سگی)
لیسا: این حرفو نزن
تهیونگ با چشمایی که از گریه رنگ خون گرفته بودن به لیسا نیم نگاهی میکنه و بعد دوباره نگاهش رو به روبهروش میده.
تهیونگ: مگه نگفتی به جونگ کوک اعتماد داری؟ (بغض)
تهیونگ: مگه نگفتی کاری باهاش نداره پس چی شد؟...اصلا چرا با حرفات دلمو آروم کردی؟...چرا اون شرط مسخره رو گزاشتی و جنی رو تنهایی فرستادی پیش اون قاتل؟ (گریه)
لیسا: اما جونگ کوک این کارو نمیکنه (بغض)
تهیونگ با عصبانیت تمام بلند میشه و یقه ی لیسا رو میگیره.
تهیونگ: بسه...دیگه چقدر میخوای ازش دفاع کنی...تو خوب میدونستی که جونگ کوک چه جور آدمیه اما باز جنی رو فرستادی اونجا...الانم خیلی خوب میدونی که قتل جنی کار اونه اما داری ازش دفاع میکنی...توهم به اندازه من و اون توی قتل جنی شریکی (با داد و گریه)
تهیونگ: تو اون هیولا رو خلق کردی لیسا...چرا همه چیزو خراب کردی؟ (گریه آروم)
اشکای لیسا دونه دونه باهم مسابقه میدادن. تهیونگ یقش رو رها میکنه و روش رو برمیگردونه، و درحالی که سعی میکرد جلوی اشکاش رو بگیره با بغض سگی میگه: برو...دیگه نمیخوام ببینمت...دیدن تو فقط عذابم میده لیسا
تموم شد...لیسا دیگه هیچ کسو نداشت. جنی که مثل خواهرش میموند مرده بود، کسی که عاشقش بود رو از خودش دور کرده بود، و حالا هم تنها دوستی که براش مونده بود رهاش کرد. الان تنها چیزی که میخواست مرگ بود...اما حتی نمیتونست این کارو بکنه. چون اگه لیسا میمرد جونگ کوک هم همراهش میمرد. آخه کدوم آدم عاشقی معشوقه ی خودش رو میکشه؟ (لوهان گاو🙄😑)
(چیزی نمونده 4۰0 بشیم؟ یه همت نمیکنید؟)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
۱۵.۸k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.