shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part57
تهیونگ: زود باش برو منتظر چی هستی؟ (با داد)
جنی: نمیتونم تورو اینجا نتها بزارم
تهیونگ: منو فراموش کن و زود برو...اگه بیشتر از این اینجا بمونی باید قید پلیس شدنو بزنی (با صدای بلند)
بلاخره تهیونگ با کلی سختی جنی رو متقاعد میکنه که بره.
چالز: خودتونو نبازین (با صدای بلند)
_اما ما یک سوم افرادمون رو از دست دادیم...بقیه هم یا مجروحن یا همه ی نیروشون رو از دست دادن...تو این شرایط ادامه دادن دیوونگی نیست؟
چالز: ما قرار نیست به این سادگیا تسلیم بشیم
تهیونگ: درسته ما ادامه میدیم
تفنگی به سمت تهیونگ نشونه میره و برای شلیک اماده میشه که....
چالز: کیم تهیونگ (با داد)
همه میبینن که تیری از پشت به مرد اصابت میکنه و بلافاصله از پا درش میاره.
تیر از سمت جنی پرتاب شده بود که قرار بود اونجا نباشه. تهیونگ از طرفی بخاطر نرفتن جنی خوشحال بود و از طرف دیگه عصبی.
تقریبا یک ساعت بعد عملیات با سختی و موفقیت آمیز به پایان میرسه، و همه به اداره پلیس برمیگردن.
تهیونگ دست جنی رو میگیره و به یکی از اتاقای اداره میبره.
تهیونگ: مگه بهت نگفتم برو و پشت سرتم نگاه نکن؟ (با صدای بلند و عصبی)
جنی: خواستم برم اما نتونستم
تهیونگ: چرا؟ حرف من اینقدر برات بی ارزشه؟ (با داد)
جنی: گفتم که نمیتونم تنهات بزارم (با داد و بغض)
تهیونگ یکم جلو میاد و جنی رو به آغوش میکشه.
تهیونگ: دیگه همچین کاری نکن...نمیخوام بخاطر من آسیب ببینی
عشقی که از نفرت سرچشمه میگیره صد برابر قوی تر از عشقیه که از دوست داشتن حاصل میشه.
نفرتی که جنی و تهیونگ توی اولین دیدارشون از هم پیدا کردن به مرور تبدیل به عشقی پایان ناپذیر میشه.
(امارمون ۳۹۰ نشه؟)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
part57
تهیونگ: زود باش برو منتظر چی هستی؟ (با داد)
جنی: نمیتونم تورو اینجا نتها بزارم
تهیونگ: منو فراموش کن و زود برو...اگه بیشتر از این اینجا بمونی باید قید پلیس شدنو بزنی (با صدای بلند)
بلاخره تهیونگ با کلی سختی جنی رو متقاعد میکنه که بره.
چالز: خودتونو نبازین (با صدای بلند)
_اما ما یک سوم افرادمون رو از دست دادیم...بقیه هم یا مجروحن یا همه ی نیروشون رو از دست دادن...تو این شرایط ادامه دادن دیوونگی نیست؟
چالز: ما قرار نیست به این سادگیا تسلیم بشیم
تهیونگ: درسته ما ادامه میدیم
تفنگی به سمت تهیونگ نشونه میره و برای شلیک اماده میشه که....
چالز: کیم تهیونگ (با داد)
همه میبینن که تیری از پشت به مرد اصابت میکنه و بلافاصله از پا درش میاره.
تیر از سمت جنی پرتاب شده بود که قرار بود اونجا نباشه. تهیونگ از طرفی بخاطر نرفتن جنی خوشحال بود و از طرف دیگه عصبی.
تقریبا یک ساعت بعد عملیات با سختی و موفقیت آمیز به پایان میرسه، و همه به اداره پلیس برمیگردن.
تهیونگ دست جنی رو میگیره و به یکی از اتاقای اداره میبره.
تهیونگ: مگه بهت نگفتم برو و پشت سرتم نگاه نکن؟ (با صدای بلند و عصبی)
جنی: خواستم برم اما نتونستم
تهیونگ: چرا؟ حرف من اینقدر برات بی ارزشه؟ (با داد)
جنی: گفتم که نمیتونم تنهات بزارم (با داد و بغض)
تهیونگ یکم جلو میاد و جنی رو به آغوش میکشه.
تهیونگ: دیگه همچین کاری نکن...نمیخوام بخاطر من آسیب ببینی
عشقی که از نفرت سرچشمه میگیره صد برابر قوی تر از عشقیه که از دوست داشتن حاصل میشه.
نفرتی که جنی و تهیونگ توی اولین دیدارشون از هم پیدا کردن به مرور تبدیل به عشقی پایان ناپذیر میشه.
(امارمون ۳۹۰ نشه؟)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
۳۰.۸k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.