مروارید آبی

مروارید آبی
Part ⁵⁵
سرم تو گوشی بود که با بوق ماشین پشت سری از گوشی اومدم بیرون
دوباره نگهبان اومد سمتم و در و باز کرد
که برم.. با کنجکاوی که اون ماشین کی بود ماشین و تو حیاط پارک کردم و پیاده شدم همون ماشین اومد و بغل ماشین من پارک کرد از ماشین پیاده شد... جیمین بود.. وقتی از ماشین پیاده شد یه لبخند روی لباش بود.. منم خیلی بی اعتنا بهش وارد عمارت شدم که مادر کوک با خوشحالی اومد سمتم و بغلم کرد
م/ ج سلام دخترمم (خوشحال)
+ سلام مادر خوبید؟
م/ ج چه عجب یادی از ما کردی (خوشحال)
+ ببخشید واقعا توی این چند ماه خیلی کار سرم ریخته بود
م/ ج اشکال ندارهه خوش اومدی دلم براتون یذره شده بود کوک اومدهه؟(خوشحال)
+ عام نه مامان متاسفانه تو شرکت کار داشت
# چه کاری واجب تر از خانواده؟(لبخند)
لانا و مادرش برگشتن سمت جیمین*
م/ ج ععع پسرم تو عم که اینجایی (خوشحال)
منم بدون اینکه بهش محل بدم رو به مادر کوک کردم *
+ مامان رامون نمیدی داخل؟(لبخند)
م/ ج وای دخترم اینقدر خوشحالم از اومدنت که یادم رفت لبخند بیا بشیننن
ممنونم (لبخند)
م/ ج جیمین پسرم تو هم برو بشین
تو این هوای پاییزی چایی میچسبه
+#ممنونم
مامان کوک رفت اشپزخونه *
# لانا خیله وقت بود ندیده بودمت
+ دوست نداری که ایندفعه بجای نسکافه چایی بریزم روت؟
لبخندش ناپدید شد*
# واقعا بخاطر اون روز معذرت میخوام حالم خوب نبود سرش پایین
+بالاتر از سیاهی رنگی نیست
برام اصلا مهم نیست که حالت خوبه یا نه
(سرش پایین)
مامان کوک میاد *
بفرمایید اینم چایی
+ ممنونم مادر
# ممنون من نمیخورم میرم
م/ ج کجا پسرم؟ بعد هفت ماه اومدی بازم میخوای بری؟
#معذرت میخوام (ناراحت) خدافظ
#لانا خدافظ
+ هوممم
م/ ج ایبابا پس بزار تا دمه در همراهیت کنم
م/ ج ببخشید لانا الان میام پیشت
اشکالی نداره راحت باشید(لبخند)


#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱)

مروارید آبیPart ⁵⁶ویو لانا بعد از پنج مین مامان کوک بلخره او...

مروارید آبیPart ⁵⁷ویو لانا بعد از اینکه از مادر کوک خدافظی ک...

مروارید آبیPart ⁵⁴ویو لانا صبح با نور خورشید که افتاده بود ر...

مروارید آبیPart ⁵³_(خنده) لانا شوخی کردم ببخشید+ با این حرفش...

my month²پارت⁸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط