my bad boy____last part

ا/ت ویو:
_اینقدر ناخون نخور!منم عصبی میکنی!
+باشه....چرا تغییر نکردی؟چرا بعد خوندن اونا نظرت عوض نشده؟؟
_دوست داری عوض شه؟
+نه!
_خب پس!
خیلی وقته همه ی اینا رو میدونم...ولی خب ...اگه مطمئن نبودم تو این چند وقت مطمئن شدم که دوسم داری!
پس ...اگه این شغلو بزاری کنار....با حداقل اینقدر عوضی نباشی!پیشت میمونم!

اومدو از زمین بلندم کردو توی هوا چزخوندم
+عاشفتممم ا/تت...باشه باشهه قول میدممم
~چند وقت بعد~
عروسی برگذار شد یه عروسیه بزرگ با کلی تزیین
بعد اون کوک از شغلش کناره گیری کرد و خب...رفت و یه شرکت تاسیس کرد
و...تا چند وقت دیگه صاحب یه پسر کوچولو میشیم!
هیونجین!
جئون هیونجین!
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
پایان
دیدگاه ها (۱۵)

خب اولی کیکیه که ا/ت داشته میخورده دومی حلقه ایه که توش بوده...

خب این فیکم تموم شدددبعدی یا باید اون فیک جینو بزارم یا فصل ...

bad boy____part 18

my bad boy____part 17

#درخواستی #سه_پارتیمثلث عشقی؟........ Part 1(معرفی شخصیت ها)...

#درخواستی#تکپارتیوقتی هردتون آیدلین و باهم قرار میزارین........

#درخواستی #سه_پارتیمثلث عشقی؟........... Part 2لینو: خب کجا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط