نمیتونم فراموشت کنم p8
نمیتونم فراموشت کنم p8
رسیدیمو ماشینو پارک کرد
رفتیم تو اسانسور طبقه نهم رو زدم
جیهوپ با من اومد تا در خونه
و وسایل رو داد
جیهوپ:خب دیگ من باید برم
دایون:باشه..ممنون واسه گوشی برو استراحت کن
جیهوپ:خودم زدم گوشیتو شکستم باید واست میخریدم
دایون:هیم بای
جیهوپ:بای
بعد رفتن جیهوپ درو بستم و
خودمو انداختم رو کاناپه
خواستم چشامو ببندم که یاد گوشی افتادم
با سرعت برق رفتم سمت گوشی از جاش دراوردم
روشنش کردم
دایون:واووو خیلی خوفه
بعد کلی ور رفتن با گوشیم
پاشدم رفتم یه دوش 30مینی گرفتم
اومدم موهامو خشک کردم و بافتم
روتین پوستیمو انحام دادم لباس پوشیدم
رفتم تو اشپز خونه نودل فوری درست کردم
نشستم جلو تلویزیون داشت سریال مورد علاقه مو
نشون میداد
کاسه نولد رو گذاشتم جلوم و شروع به خوردنش کردم
سریالم که تموم شد
رفتم تو اتاق و خوابیدم
*صبح
با صدای زنگ گوشیم پاشدم
گوشیو ورداشتم لدورا بود
-هووم(خواب الود)
+نچ نچ نچ پاشو خرس قطبی لنگ ظهره تا الان خوابیدی؟سلامت کو
-هعییی خدااااا ولم کن چرا همیشه مث مامانایی
+حالا پاچه نگیر زنگ زدم بگم شب بریم بار
قبلشم بریم خرید
-هوووففففف..باشه
-کی بریم واسه خرید؟
+چیشد خوابت پرید
-نمیاماا
+باشه باشه غلت کردم
+کاری نداری؟
-خب اسکل ساعت چند بریم خرید؟
+اسکل خودتیو...پوف ولش
-ینی نریم خرید
+نه نه بریم منظورم ی چی دیگه بود ساعت 2خوبه
-باشه..نهههه وایسا الان ساعت 1 من کار دارم
+من نمیدونم ساعت 2باید حاضر باشی بعدشم بیا دنبالم
-باشه دیگ خدافیس
+بابای
گوشیو قعط کردم سرمو کردم تو بالشت و جیغ زدم
پاشدم رفتم حموم بعد 20مین اومدم
موهامو اتو کردم و باز گذاشتم موهام تقریبا تا کمرم
بود بعد یه لباس پوشیدم
رفتم تو اشپزخونه رفتم تو یخچالو گشتم هیچی نبود
کلافه داشتم در یخچالو میبستم که چشمم خورد
به بیبیمباب با ذوق ورداشتمش
و شروع کردم به خوردن
وقتی تموم شد ظرفشو شستم و رفتم تو گوشیم
که دیدم ساعت1ونیمه سریع رفتم یه ارایش کردم
و سوییچ ماشینمو ورداشتم و رفتم
رسیدم در خونه لدورا
زنگ زدم بهش
-الو..بز کوهی بدو بیا پایین
+الان میام گاومیش
چند دقیقه وایسادم دیدم اومد
لباسش تقریبا مثل خودم بود و موهاش که تازه داشت
بلند میشد بسته بود
اومد نشست تو ماشین
+سلاممم گاومیشم
-سلام بز کوهیم
+هوووم خب بریم اون پاساژه که اونسری اومدیم
بریم نشد
-اوووکییی
-نظرت چیه بعدش بریم اراشگاه
+خوبه
بعد ماشینو روشن کردم و حرکت کردیم سمت پاساژ
30مین بعد رسیدیم ماشینو پارک کردم و رفتیم داخل
لدورا مثل بچه ها میدویید سمت مغازه ها
*یک ساعت بعد
حدود 1ساعت میشد که داشتیم میچرخیدیم
لدورا به غیراز لباس واسه امشب
یه عالمه خرید کرده بود
همینطوری داشتیم میچرخیدیم من دیگه خسته شده بودم
که یه لباس توجهمو جلب کرد
چشام برق زد با ذوق دوییدم رفتم تو مغازه
فروشنده یه خانم بود
رفتم پیشش و لباسو نشونش دادم
واسم اورد رفتم اتاق پرو و لباسو پوشیدم
اومدم بیرون نشون لدورا دادم
دستشو به علامت اوکی اورد بالا
رفتم دوباره لباسمو عوض کردم
رفتم پیش فروشنده و لباس رو خریدم
خواستیم بریم بیرون که لدورا دستمو گرف
کشید و رفتیم تو یه مغازه دیگه
رفت وایساد جلو یه لباس قشنگ بود
اونو واسه امشب خرید
و دیگه رفتیم تو ماشین وسایلو گذاشتمو حرکت
کردیم سمت ارایشگاه
رفتیم اونجا لدورا دوباره موهاشو کوتاه کرد
و رنگ کرد
خیلی علاقه به موی کوتاه داره
منم دلمو زدم به دریا و موهامو کوتاه کردم
و رنگ کردم
دیگه ساعت 5بود رفتم لدورا رو رسوندم و رفتم خونه
.....
تموممم
باهمکاری@tired.army
اسلاید دو لباس دایون برای خرید
اسلاید سه لباس لدورا برای خرید
رسیدیمو ماشینو پارک کرد
رفتیم تو اسانسور طبقه نهم رو زدم
جیهوپ با من اومد تا در خونه
و وسایل رو داد
جیهوپ:خب دیگ من باید برم
دایون:باشه..ممنون واسه گوشی برو استراحت کن
جیهوپ:خودم زدم گوشیتو شکستم باید واست میخریدم
دایون:هیم بای
جیهوپ:بای
بعد رفتن جیهوپ درو بستم و
خودمو انداختم رو کاناپه
خواستم چشامو ببندم که یاد گوشی افتادم
با سرعت برق رفتم سمت گوشی از جاش دراوردم
روشنش کردم
دایون:واووو خیلی خوفه
بعد کلی ور رفتن با گوشیم
پاشدم رفتم یه دوش 30مینی گرفتم
اومدم موهامو خشک کردم و بافتم
روتین پوستیمو انحام دادم لباس پوشیدم
رفتم تو اشپز خونه نودل فوری درست کردم
نشستم جلو تلویزیون داشت سریال مورد علاقه مو
نشون میداد
کاسه نولد رو گذاشتم جلوم و شروع به خوردنش کردم
سریالم که تموم شد
رفتم تو اتاق و خوابیدم
*صبح
با صدای زنگ گوشیم پاشدم
گوشیو ورداشتم لدورا بود
-هووم(خواب الود)
+نچ نچ نچ پاشو خرس قطبی لنگ ظهره تا الان خوابیدی؟سلامت کو
-هعییی خدااااا ولم کن چرا همیشه مث مامانایی
+حالا پاچه نگیر زنگ زدم بگم شب بریم بار
قبلشم بریم خرید
-هوووففففف..باشه
-کی بریم واسه خرید؟
+چیشد خوابت پرید
-نمیاماا
+باشه باشه غلت کردم
+کاری نداری؟
-خب اسکل ساعت چند بریم خرید؟
+اسکل خودتیو...پوف ولش
-ینی نریم خرید
+نه نه بریم منظورم ی چی دیگه بود ساعت 2خوبه
-باشه..نهههه وایسا الان ساعت 1 من کار دارم
+من نمیدونم ساعت 2باید حاضر باشی بعدشم بیا دنبالم
-باشه دیگ خدافیس
+بابای
گوشیو قعط کردم سرمو کردم تو بالشت و جیغ زدم
پاشدم رفتم حموم بعد 20مین اومدم
موهامو اتو کردم و باز گذاشتم موهام تقریبا تا کمرم
بود بعد یه لباس پوشیدم
رفتم تو اشپزخونه رفتم تو یخچالو گشتم هیچی نبود
کلافه داشتم در یخچالو میبستم که چشمم خورد
به بیبیمباب با ذوق ورداشتمش
و شروع کردم به خوردن
وقتی تموم شد ظرفشو شستم و رفتم تو گوشیم
که دیدم ساعت1ونیمه سریع رفتم یه ارایش کردم
و سوییچ ماشینمو ورداشتم و رفتم
رسیدم در خونه لدورا
زنگ زدم بهش
-الو..بز کوهی بدو بیا پایین
+الان میام گاومیش
چند دقیقه وایسادم دیدم اومد
لباسش تقریبا مثل خودم بود و موهاش که تازه داشت
بلند میشد بسته بود
اومد نشست تو ماشین
+سلاممم گاومیشم
-سلام بز کوهیم
+هوووم خب بریم اون پاساژه که اونسری اومدیم
بریم نشد
-اوووکییی
-نظرت چیه بعدش بریم اراشگاه
+خوبه
بعد ماشینو روشن کردم و حرکت کردیم سمت پاساژ
30مین بعد رسیدیم ماشینو پارک کردم و رفتیم داخل
لدورا مثل بچه ها میدویید سمت مغازه ها
*یک ساعت بعد
حدود 1ساعت میشد که داشتیم میچرخیدیم
لدورا به غیراز لباس واسه امشب
یه عالمه خرید کرده بود
همینطوری داشتیم میچرخیدیم من دیگه خسته شده بودم
که یه لباس توجهمو جلب کرد
چشام برق زد با ذوق دوییدم رفتم تو مغازه
فروشنده یه خانم بود
رفتم پیشش و لباسو نشونش دادم
واسم اورد رفتم اتاق پرو و لباسو پوشیدم
اومدم بیرون نشون لدورا دادم
دستشو به علامت اوکی اورد بالا
رفتم دوباره لباسمو عوض کردم
رفتم پیش فروشنده و لباس رو خریدم
خواستیم بریم بیرون که لدورا دستمو گرف
کشید و رفتیم تو یه مغازه دیگه
رفت وایساد جلو یه لباس قشنگ بود
اونو واسه امشب خرید
و دیگه رفتیم تو ماشین وسایلو گذاشتمو حرکت
کردیم سمت ارایشگاه
رفتیم اونجا لدورا دوباره موهاشو کوتاه کرد
و رنگ کرد
خیلی علاقه به موی کوتاه داره
منم دلمو زدم به دریا و موهامو کوتاه کردم
و رنگ کردم
دیگه ساعت 5بود رفتم لدورا رو رسوندم و رفتم خونه
.....
تموممم
باهمکاری@tired.army
اسلاید دو لباس دایون برای خرید
اسلاید سه لباس لدورا برای خرید
۶.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.