فیک دست نیافتنی پارت

فیک دست نیافتنی پارت ۱۶
از زبان ات
داشتم می رفتم اتاق پرو تا لباسه رو امتحان کنم که یه نفر دستمو گرفت و قبل از اینکه جیغ بزنم سریع با اون یکی دستش روی دهنمو پوشوند و جیغمو خفه کرد و منو برد تو اتاق پرو

همون پسره ای بود که جلوی در ورودی پاساژ می خواست بیاد سمتم تقلا کردم که از دستش فرار کنم ولی زورش از من خیلی بیشتر بود در مقابلش یه بچه گربه بودم منو چسبود به آینه انگشت اشارش رو آورد جلوی بین به معنی اینکه ساکت باشم

نمی دونستم از جون من چی میخواد؟ فقط ترسیده بودم طوری که صدای تپش قلبم به گوشم می رسید

گفت: هیچ کاری ازت سر نزنه فقط همراهم بیا

نمی دونستم چیکار کنم دستشو گذاشته بود جلوی دهنم نمی تونستم حتی یه کلمه بگم پس سرمو به معنی باشه تکون دادم

دستشو آروم از جلوی دهنم برداشت و دستمو گذاشتم تو دستش

گفت: جیکت در نیاد وگرنه... (یه جاغو از پشتش در آورد و سمت پهلوم برد)

ترسیدم و آروم‌ بهش گفتم باشه بعد در اتاق پرو رو باز کردم و آروم با ملاحظه بیرونو برسی کرد بعد منو حل داد سمت در و از اتاق پرو آوردم بیرون

گفت: حرکت کن وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی (خیلی جدی بود ازش می ترسیدم)

نگران تهیونگ و چلسی بودم نکنه براشون اتفاقی افتاده باشه که تو این مدت طولانی نیومدن سراغم اگه اتفاقی برای تهیونگ افتاده باشه خودمو هیچ وقت نمی بخشم

قدم برداشتیم و منو از پاساژ آورد بیرون و بردم سمت یه ون سیاه بعد از اون ضربه ای که از پشت سرم زد و بلندم کرد و گذاشتم تو ون هیچی یادم نیومد و چشمام رفت سمت تاریکی
دیدگاه ها (۹)

فیک دست نیافتنی پارت ۱۷از زبان تهیونگمنتظر موندم تا ات بیاد ...

فیک دست نیافتنی پارت ۱۸از زبان اتاومد جلو تخت و بهم رسید لبخ...

فیک دست نیافتنی پارت ۱۵از زبان تهیونگبازوشو محکم تو دستم گرف...

فیک دست نیافتنی پارت ۱۴از زبان تهیونگهربار میخواستم دستای ات...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۷

بیب من برمیگردمپارت : 75همه فروشگاه هارو زیر نظر داشتم که چش...

شوهر دو روزه. پارت۸۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط