پارت49 دلبربلا
#پارت49 #دلبربلا
بچه ها دوسه ساعت زدنو رقصیدن یکی دو جا هم وانت ارشیا اینا اومدن کنارمونو همدیگرو دس مینداختیم
رانندگیو دوس داشتم ینی عاشقش بودم
هیچوقت مسیری که با ماشین میرفتم خستم نمیکرد
بعد چهار ساعت قرار شد همگی یجا نگه داریم تا نهار بخوریم
کنار یه رستوران باغ نگه داشتیم و هر سه چهار نفر روی یه تخت نشستیم
اومدنو سفارشارو گرفتن
من برگ ثنا کوبیده سونیا و دنیا دلقک دیزی خواستن
تا غذا هارو بیارن یه سر رفتیم دسشویی و از اونجا رفتیم سوپری نزدیک رستوران یکم تخمه و آلوچه گرفتیمو گذاشتیم تو ماشین و بر گشتیم
تا نشستیم سفارش هارو آوردن
بچه ها کلی عکس گرفتن آخه جای باصفا و باحالی بود
غذاهامونو که خودیم که البته نخوردیم کوفت کردیم چون سونیا اومد با مشت بکوبه پیاز خورد بشه در رفت اومد تو بشقاب ثنا
بشقابش برگشت غذاش کوفتش شد
منم اومدم از غذام محافظت کنم دنیا دستش خورد دوغش خالی شد تو بشقابم
گلاب به روتون ثنا هم تف کرد تو کاسه سونیا
منم در مورد یه چیزایی حرف زدم که دنیا اشتهاش کور شد
با هزار تا خنده و شوخی بلند شدیم و رفتیم سمت ماشین
هممون نشستیمو درارو باز گذاشتیم
صدای آهنگم زیاد کردیم و باهاش میخوندیم
منتظر بودیم تا بچه ها بیان
یکم که گذشت همه اومدنو راه افتادیم
بچه ها یکم مسخره بازی دراوردن
بعدم خوابشون گرفت خوابیدن
منم حوصلم سریده بود
با یکی از بچه های کلاس کورس گذاشتم
بالاخره بعد از سالها رسیدیم
دریا دقیقا رو به روی ویلا بود
بچه ها همچنان در خواب به سر میبردن
یهو یه فکر خبیثی از گوشه ذهنم رد شد
دستمو گذاشتم روی بوق گه یهو همه پریدن
هرهر کنان از ماشین پیاده شدمو چمدونمو برداشتمو سوئیچو دادم دست سونیا و رفتم تو ویلا
خیلی جای باحالی بود یه باغ که اینور و اونورش پر بوته های یاس بود و وسطش تا در ورودی سنگ ریزه بود
یه در ورودی تمام شیشه با حاشیه های سفید
وارد خونه که میشدی اولین چیزی که نظرتو جلب میکرد دوبلکس بودنش بود
بالا چهار تا اتاق خواب بود با یه نشیمن کوچیک
پایینم یه پذیرایی بزرگ و دوتا اتاق خواب و یه آشپزخونه بزرگ و شیک
توی پذیرایی دو دست مبل چیده بودن
یه دست مشکی راحتی اسپرت
اون یکی هم شفید مشکی بود
چمدونمو جلوی در گذاشته بودمو داشتم خونه رو نگاه میکردم
تا به خودم اومدم همه اتاقای بالا پرشده بود و مونده بود دوتا اتاق پایین که تو یکیش مهام بود و یکی دیگش هم خالی بود
لایک و کامنت فراموش نشه😉
بچه ها دوسه ساعت زدنو رقصیدن یکی دو جا هم وانت ارشیا اینا اومدن کنارمونو همدیگرو دس مینداختیم
رانندگیو دوس داشتم ینی عاشقش بودم
هیچوقت مسیری که با ماشین میرفتم خستم نمیکرد
بعد چهار ساعت قرار شد همگی یجا نگه داریم تا نهار بخوریم
کنار یه رستوران باغ نگه داشتیم و هر سه چهار نفر روی یه تخت نشستیم
اومدنو سفارشارو گرفتن
من برگ ثنا کوبیده سونیا و دنیا دلقک دیزی خواستن
تا غذا هارو بیارن یه سر رفتیم دسشویی و از اونجا رفتیم سوپری نزدیک رستوران یکم تخمه و آلوچه گرفتیمو گذاشتیم تو ماشین و بر گشتیم
تا نشستیم سفارش هارو آوردن
بچه ها کلی عکس گرفتن آخه جای باصفا و باحالی بود
غذاهامونو که خودیم که البته نخوردیم کوفت کردیم چون سونیا اومد با مشت بکوبه پیاز خورد بشه در رفت اومد تو بشقاب ثنا
بشقابش برگشت غذاش کوفتش شد
منم اومدم از غذام محافظت کنم دنیا دستش خورد دوغش خالی شد تو بشقابم
گلاب به روتون ثنا هم تف کرد تو کاسه سونیا
منم در مورد یه چیزایی حرف زدم که دنیا اشتهاش کور شد
با هزار تا خنده و شوخی بلند شدیم و رفتیم سمت ماشین
هممون نشستیمو درارو باز گذاشتیم
صدای آهنگم زیاد کردیم و باهاش میخوندیم
منتظر بودیم تا بچه ها بیان
یکم که گذشت همه اومدنو راه افتادیم
بچه ها یکم مسخره بازی دراوردن
بعدم خوابشون گرفت خوابیدن
منم حوصلم سریده بود
با یکی از بچه های کلاس کورس گذاشتم
بالاخره بعد از سالها رسیدیم
دریا دقیقا رو به روی ویلا بود
بچه ها همچنان در خواب به سر میبردن
یهو یه فکر خبیثی از گوشه ذهنم رد شد
دستمو گذاشتم روی بوق گه یهو همه پریدن
هرهر کنان از ماشین پیاده شدمو چمدونمو برداشتمو سوئیچو دادم دست سونیا و رفتم تو ویلا
خیلی جای باحالی بود یه باغ که اینور و اونورش پر بوته های یاس بود و وسطش تا در ورودی سنگ ریزه بود
یه در ورودی تمام شیشه با حاشیه های سفید
وارد خونه که میشدی اولین چیزی که نظرتو جلب میکرد دوبلکس بودنش بود
بالا چهار تا اتاق خواب بود با یه نشیمن کوچیک
پایینم یه پذیرایی بزرگ و دوتا اتاق خواب و یه آشپزخونه بزرگ و شیک
توی پذیرایی دو دست مبل چیده بودن
یه دست مشکی راحتی اسپرت
اون یکی هم شفید مشکی بود
چمدونمو جلوی در گذاشته بودمو داشتم خونه رو نگاه میکردم
تا به خودم اومدم همه اتاقای بالا پرشده بود و مونده بود دوتا اتاق پایین که تو یکیش مهام بود و یکی دیگش هم خالی بود
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۱۰.۳k
۲۱ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.