سلطنت راز آلود

//سلطنت راز آلود//
پارت 43

جام شراب را میان دستانش به قدری می‌فشرد که هر لحظه ممکن بود به تک های نامساوی تقسیم بشود
جیمین...به چه دلیل انقدر با هم صمیمی اند دلیل ارتباط اونا چیه
میدونم الویز نمی‌تونه حسی‌ به اون داشته باشه اما ویویان چی چرا نگاه هاش انقدر معنا داره
یا صدای ظریف همسرش از افکارش بيرون اومد به قدر درگیره فکر کردن به ارتباط بین آن ها بود اصلا متوجه آمد او بع اتاق نشده بود
الویز بر خلاف آشوبی که در قلبش به پا شده بود لبخند نرمی بر روی لب هایش نقش بست بود به سمته جیمین قدم برداشت
ولی با دیدن چهره او که از عصبانیت چشمانش به رنگ خون درآمد بودن و فکش منقبض شده بود و این الویز را بیش از قبل نگران کرد
الویز : چیزی شده ؟
جیمین فشار دستش را روی جام شرابش بیشتر کرد و باعث شد و تک های
نامساوی تقسیم بشود و بریدگی های کوچک و بزرگی بر روی دستش ایجا بشود و قطره های خون یکی پس از دیگری بر روی زمین ریختن الویز با دیدن حالت دستش به سمتش دوید و مچ دستش را محکم گرفت و با دستمال کوچکی که همیشه همراهش بود زخم دستش را فشار میداد و با نگرانی خطاب بهش گفت
الویز : حواست کجاست ببین با دستت چیکار کردی
با دقت زیادی زخم دستش را تمیز میکرد
اما با پس زدن دستش توسط جیمین ساعد دستش محکم به لبه میز چوبی کنارش برخورد کرد
الویز با دست دیگرش ساعد دستش را گرفت از حرکت یهویی او زیاد برایش تعجب آور نبود
الویز : معلوم هست داری چیکار میکنی
جیمین انگشت اشاره اش را تحدید آمیز به سمتش گرفت
جیمین : چه جرعت به من دست میزنی مگه تو کی هستی
الویز با داد نسبتأ بلند او تک تک اجزای بدن لرزيد ولی هیچ توجهی به درد دست‌ و داد او نکرد و با پر روی تمام متقابلا داد زد
الویز : میخواهی بهت یادآوری کنم من کی هستم...
با عصبانیت که بهت هجوم آورد بود همان یک قدمی فاصله را به صفر رساند و دستانش را قاب صورت او گرفت و با تمام توانش او را به سمته خودش کشيد که باعث شد سر جیمین به طرف او خم بشه
و لب هایش را روی لب های داغ و نرم همسرش گذاشت این اولین بوسه بود که الویز قدم اول را برای برداشت بود این بوسه برعکس همه بوسه های که تا بحال داشتن فرق می‌کرد بوسه الویز بر عکس او نه از خشم ها حسادت بلکه پر از عشق بود و این احساس رو جیمین هم حس میکرد،
دیدگاه ها (۰)

//سلطنت راز آلود//ادامه پارت 43و این احساس رو جیمین هم حس می...

//سلطنت راز آلود//پارت 44خبرت هست که دلتنگه نگاهت شده ام بی‌...

//سلطنت راز آلود//پارت 42وارد اتاق کارش شد و در را به صدای ب...

//سلطنت راز آلود//پارت 41الویز : و درضمن من اون پرونده رو حل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط