منعاشقیکمافیاشدم
#من_عاشق_یک_مافیا_شدم
#part_2۹
ویو جونگکوک
ا/ت رو پرت کردم رو تخت
ا/ت:داری چیکار میکنی؟
جونگکوک: بیبی دلم هوس لباتو کرده؟ چه کار کنم!
ا/ت: از دست تو
جونگکوک:چکار کنم که عاشقت شدم ولی کاری ندارم تو چطوری منو عاشق خودت کردی؟
ا/ت:ما اینیم دیگ الانم کارت رو انجام بده تا نظرم عوض نشده
ویو جونگکوک
لبامو گذاشتم رو لبای ا/ت انقدر لباشو گاز گرفتم که خسته شدم بعد رفتم سمت لباسش که گفت
ا/ت:جونگکوک فعلا کافیه(بعد جونگکوک رو هل داد)
جونگکوک: ا/ت فقط همین یه بار
ا/ت:نمیشه جونگکوک
جونگکوک:پس کیه وقتشه
ا/ت:به موقع خودت میفهمی
ویو جونگکوک
بعد از روی ا/ت بلند شدم و رفتم داخل اتاقم لباسی که برای ا/ت خریدم و براش بردم تا امشب بپوشه رفتم داخل اتاق ا/ت و گفتم
جونگکوک:ا/ت چشماتو ببند تا نگفتم باز نکن
ا/ت:جونگکوک چرا باید چشمامو ببندم
جونگکوک:خرابش نکن
ویو ا/ت
چشمامو بستم فقط صدای پاش رو میشنیدم که داشت به من نزدیک میشد قلبم بدجوری تند تند میزد که دستش رو روی دستام گذاشت و گفت الان میتونی چشماتو باز کنی وقتی چشمامو باز کردم جلوم لباس بود گفتم
ا/ت:جونگکوک این لباس برای چیه؟
جونگکوک:کاری نداشته باش فقط امشب این لباس رو بپوش دیگه سوال نپرس از الان زمانت شروع شده
ا/ت:زمان چی
جونگکوک:باید آماده شی وقتت داره میره
ا/ت:تو که اينجا باشی که نمیتونم آماده شم....
گزارش مزارش کنید دیگه کلا کلمو میزنم به دیوار خودمو راحت میکنم!
نکنیدددد نکننیدددد!!
خدااااا
#part_2۹
ویو جونگکوک
ا/ت رو پرت کردم رو تخت
ا/ت:داری چیکار میکنی؟
جونگکوک: بیبی دلم هوس لباتو کرده؟ چه کار کنم!
ا/ت: از دست تو
جونگکوک:چکار کنم که عاشقت شدم ولی کاری ندارم تو چطوری منو عاشق خودت کردی؟
ا/ت:ما اینیم دیگ الانم کارت رو انجام بده تا نظرم عوض نشده
ویو جونگکوک
لبامو گذاشتم رو لبای ا/ت انقدر لباشو گاز گرفتم که خسته شدم بعد رفتم سمت لباسش که گفت
ا/ت:جونگکوک فعلا کافیه(بعد جونگکوک رو هل داد)
جونگکوک: ا/ت فقط همین یه بار
ا/ت:نمیشه جونگکوک
جونگکوک:پس کیه وقتشه
ا/ت:به موقع خودت میفهمی
ویو جونگکوک
بعد از روی ا/ت بلند شدم و رفتم داخل اتاقم لباسی که برای ا/ت خریدم و براش بردم تا امشب بپوشه رفتم داخل اتاق ا/ت و گفتم
جونگکوک:ا/ت چشماتو ببند تا نگفتم باز نکن
ا/ت:جونگکوک چرا باید چشمامو ببندم
جونگکوک:خرابش نکن
ویو ا/ت
چشمامو بستم فقط صدای پاش رو میشنیدم که داشت به من نزدیک میشد قلبم بدجوری تند تند میزد که دستش رو روی دستام گذاشت و گفت الان میتونی چشماتو باز کنی وقتی چشمامو باز کردم جلوم لباس بود گفتم
ا/ت:جونگکوک این لباس برای چیه؟
جونگکوک:کاری نداشته باش فقط امشب این لباس رو بپوش دیگه سوال نپرس از الان زمانت شروع شده
ا/ت:زمان چی
جونگکوک:باید آماده شی وقتت داره میره
ا/ت:تو که اينجا باشی که نمیتونم آماده شم....
گزارش مزارش کنید دیگه کلا کلمو میزنم به دیوار خودمو راحت میکنم!
نکنیدددد نکننیدددد!!
خدااااا
- ۲۴.۶k
- ۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط