shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:1۹
"ساعت 9:00 صبح_آرامگاه لی هایون"
لوهان: (به عکس زل زده) متاسفم که انقدر طول کشید، نمیتونستم باهات خداحافظی کنم.
لوهان: میدونم چقدر ازم متنفری و ازت انتظار بخشش ندارم...ولی مطمعن باش، دست به هر کاری میزنم تا انتقامت رو بگیرم
تعظیم میکنه.
لوهان: به امید دیدار (میره)
"خونه لیسا"
از خواب بیدار میشه. با چشمای خواب آلود و موهای بهم ریخته از اتاقش بیرون میاد.
لیسا: یا خدا (جیغ)
جونگ کوک: چته چرا جیغ میزنی؟
لیسا: چرا مثل جن یهو ظاهر میشی؟ اصلا تو خونه من چیکار میکنی؟
جونگ کوک: گفتم یه فرصت دیگه بهت میدم ولی نگفتم بهت اعتماد میکنم...باید حواسم بهت باشه که دوباره دست از پا خطا نکنی
جونگ کوک به لیسا نزدیک میشه و دستش رو روی باند دور سر لیسا میکشه.
جونگ کوک: سرت بهتر شد؟
لیسا: چرا از من میپرسی؟ مگه تو نبودی که زدی تو سرم؟
جونگ کوک: اصلا خوبی به تو نیومده
لیسا: خوبی؟ زدی تو سرم بعد سرمو بستی اسمشو میزاری خوبی؟ این اسمش جبرانه آقای جئون
جونگ کوک: اصلا فراموش کن چی گفتم
جونگ کوک: دختره ی رو مخ (زیر لب)
لیسا: شنیدم چی گفتی میمون
جونگ کوک: گفتم که بشنوی الاغ
لیسا: مرتیکه ی بی چشم و رو با من بودی؟
جونگ کوک: مگه جز تو کس دیگه ای هم اینجا هست؟
لیسا: آشغال عوضی (هیت نیست)
جونگ کوک: با خودت بودی؟
لیسا با حرص یه مشت تو شکم جونگ کوک میزنه.
جونگ کوک پوزخندی از روی تمسخر میزنه و ادامه میده: همه زورت همین بود کوچولو؟
لیسا: کوچولو عمته (حرص)
لیسا میاد جلو تا مشت دوم رو به جونگ کوک بزنه اما پاش لیز میخوره و یقه ی جونگ کوک رو میگیره و جفتشون میوفتن روی کاناپه (حیح حیح چسماتیک شد🥺😂)
لیسا: اااا (به چشمای هم زل زدن)
جونگ کوک: نمیخوای از روم بلند شی؟ (سرد)
لیسا: چ...چرا
لیسا سریع از روی جونگ کوک بلند میشه و نگاهش رو ازش میگیره.
لیسا: چرا از نزدیک انقدر جذابه؟ (زیر لب)
جونگ کوک: چیزی گفتی؟
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
part:1۹
"ساعت 9:00 صبح_آرامگاه لی هایون"
لوهان: (به عکس زل زده) متاسفم که انقدر طول کشید، نمیتونستم باهات خداحافظی کنم.
لوهان: میدونم چقدر ازم متنفری و ازت انتظار بخشش ندارم...ولی مطمعن باش، دست به هر کاری میزنم تا انتقامت رو بگیرم
تعظیم میکنه.
لوهان: به امید دیدار (میره)
"خونه لیسا"
از خواب بیدار میشه. با چشمای خواب آلود و موهای بهم ریخته از اتاقش بیرون میاد.
لیسا: یا خدا (جیغ)
جونگ کوک: چته چرا جیغ میزنی؟
لیسا: چرا مثل جن یهو ظاهر میشی؟ اصلا تو خونه من چیکار میکنی؟
جونگ کوک: گفتم یه فرصت دیگه بهت میدم ولی نگفتم بهت اعتماد میکنم...باید حواسم بهت باشه که دوباره دست از پا خطا نکنی
جونگ کوک به لیسا نزدیک میشه و دستش رو روی باند دور سر لیسا میکشه.
جونگ کوک: سرت بهتر شد؟
لیسا: چرا از من میپرسی؟ مگه تو نبودی که زدی تو سرم؟
جونگ کوک: اصلا خوبی به تو نیومده
لیسا: خوبی؟ زدی تو سرم بعد سرمو بستی اسمشو میزاری خوبی؟ این اسمش جبرانه آقای جئون
جونگ کوک: اصلا فراموش کن چی گفتم
جونگ کوک: دختره ی رو مخ (زیر لب)
لیسا: شنیدم چی گفتی میمون
جونگ کوک: گفتم که بشنوی الاغ
لیسا: مرتیکه ی بی چشم و رو با من بودی؟
جونگ کوک: مگه جز تو کس دیگه ای هم اینجا هست؟
لیسا: آشغال عوضی (هیت نیست)
جونگ کوک: با خودت بودی؟
لیسا با حرص یه مشت تو شکم جونگ کوک میزنه.
جونگ کوک پوزخندی از روی تمسخر میزنه و ادامه میده: همه زورت همین بود کوچولو؟
لیسا: کوچولو عمته (حرص)
لیسا میاد جلو تا مشت دوم رو به جونگ کوک بزنه اما پاش لیز میخوره و یقه ی جونگ کوک رو میگیره و جفتشون میوفتن روی کاناپه (حیح حیح چسماتیک شد🥺😂)
لیسا: اااا (به چشمای هم زل زدن)
جونگ کوک: نمیخوای از روم بلند شی؟ (سرد)
لیسا: چ...چرا
لیسا سریع از روی جونگ کوک بلند میشه و نگاهش رو ازش میگیره.
لیسا: چرا از نزدیک انقدر جذابه؟ (زیر لب)
جونگ کوک: چیزی گفتی؟
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه
۱۲.۹k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.