پارت چهل و پنجم رمان تب داغ هوس:
45
مامان- باباتونم مارو کشته باشراکتش چشم دنيا رو کور کرده شريک پيدا کرد شد ما يه جا بريم اينو دنبال ما راه نندازه ؟شده سر جاهازي باباتون...
نگين-اشکال نداره آرمين حال بگيره آخ حال مليکا و ننجونشو بگيره من حال کنم
مامان- چي ميگي نگين اين مهموني خصوصيه يه غريبه نبايد بياد
نگين- آرمين که غريبه نيست !
مامان_اين پسره يه چيزي داره که...
منو نگين-که دلتو آشوب ميکنه
مامان-آخه دينو ايمون که نداره همه رو هم از راه به در ميکنه
نگين- ما چيکار به دين و ايمانش داريم؟ موسي به دين خود عيسي به دين خود
مامان- يه شب مياد اينجا تا سه روز خونه بوي سيگار ميده،گوشتمون لاي دندونشه بايد با آقا راه بياييم خاک بر سر باباتون...
-اِ! مامان با شروع کردي ؟
مامان- باباتونم مارو کشته باشراکتش چشم دنيا رو کور کرده شريک پيدا کرد شد ما يه جا بريم اينو دنبال ما راه نندازه ؟شده سر جاهازي باباتون...
نگين-اشکال نداره آرمين حال بگيره آخ حال مليکا و ننجونشو بگيره من حال کنم
مامان- چي ميگي نگين اين مهموني خصوصيه يه غريبه نبايد بياد
نگين- آرمين که غريبه نيست !
مامان_اين پسره يه چيزي داره که...
منو نگين-که دلتو آشوب ميکنه
مامان-آخه دينو ايمون که نداره همه رو هم از راه به در ميکنه
نگين- ما چيکار به دين و ايمانش داريم؟ موسي به دين خود عيسي به دين خود
مامان- يه شب مياد اينجا تا سه روز خونه بوي سيگار ميده،گوشتمون لاي دندونشه بايد با آقا راه بياييم خاک بر سر باباتون...
-اِ! مامان با شروع کردي ؟
۳.۳k
۱۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.