•وقتی کیپاپری...•
•وقتی کیپاپری...•
🦅 #جی 🦅
از وقتی کیپاپر شده بودی بیشتر از همیشه سرت تو گوشی بود.. از گروه های مورد علاقت حمایت میکردی و کلی ازشون تعریف میکردی
که امروزم مثل روز های دیگه به ام وی که تازه از یه بوی گروپ مورد علاقت منتشر شده بود نگاه میکردی و کنار جی نشسته بودی
+وای وای اینو نگا....واوووو چه خفنه
+بنگ چانو نگااا..استایلش چه خفنهههه
+وای فلیکس با موهای بلندش چه خوشگل شده
+و سونگمین با موهای کوتاهش...خیلی بهش میادددد (همینجوری شانسی یه اسم هایی گفتم😂)
همینطوری که چشمت رو گوشیت بود و داشتی با لبخند ازشون تعریف میکردی با حس خیره شدن فردی سرت رو به سمتش برگردوندی...
جی دست به سینه بدون اینکه چیزی بگه با اخم بهت خیره شده بود..
میتونستی بفهمی که خیلی عصبیه..
+ام..چیزی شده؟
همچنان با چشمای عصبیش بهت نگا میکرد
_میخواستی چی بشه دیگه..؟ اصلا برو با همونا ازدواج کن دیگه
از حرفاش تعجب کردی
+یااا این چه حرفیه!!؟ چرا اخه
_خب راس میگم دیگه...24/7 همش داری از اونا تعریف میکنی
_انگار نه انگار منم ایدلم..تازه دوست پسرتم هستم ولی دیگه بهم توجه نمیکنییییی
نگاهشو ازت برداشت و به یه نقطه نامعلوم خیره شد
فهمیدی که حسابی ازت دلخور شده پس باید یکاری میکردی تا از دلش دربیاری
+ولی...
+خب چیزه...ببخشیددد
با اینکه معذرت خواهی کردی ولی جی حتی نگاهی بهت نکرد..
+یااااا عشقم من که گفتم ببخشید...
دیدی تاثیری نداره پس دستاتو قاب صورتش کردی و به سمت خودت برگردوندی و بوسه ی کوتاهی به لباش زدی
+پس بگو چیکار کنم که ببخشیم؟
لبخند شیطونی زد
_میدونی که باید تنبیه شی اره؟
از اونجایی که عواقب کارهاتو میدونستی مخالفتی نکردی که براید استایل بغلت کرد و برد اتاق و شروع به بوسیدن لبات کرد...
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#سناریو #انهایپن #پارک_سونگ_جونگ #سناریو_انهایپن #تکپارتی #فیک #Enhypen #Jay #Fic #پلیس #آسیب #خطر
🦅 #جی 🦅
از وقتی کیپاپر شده بودی بیشتر از همیشه سرت تو گوشی بود.. از گروه های مورد علاقت حمایت میکردی و کلی ازشون تعریف میکردی
که امروزم مثل روز های دیگه به ام وی که تازه از یه بوی گروپ مورد علاقت منتشر شده بود نگاه میکردی و کنار جی نشسته بودی
+وای وای اینو نگا....واوووو چه خفنه
+بنگ چانو نگااا..استایلش چه خفنهههه
+وای فلیکس با موهای بلندش چه خوشگل شده
+و سونگمین با موهای کوتاهش...خیلی بهش میادددد (همینجوری شانسی یه اسم هایی گفتم😂)
همینطوری که چشمت رو گوشیت بود و داشتی با لبخند ازشون تعریف میکردی با حس خیره شدن فردی سرت رو به سمتش برگردوندی...
جی دست به سینه بدون اینکه چیزی بگه با اخم بهت خیره شده بود..
میتونستی بفهمی که خیلی عصبیه..
+ام..چیزی شده؟
همچنان با چشمای عصبیش بهت نگا میکرد
_میخواستی چی بشه دیگه..؟ اصلا برو با همونا ازدواج کن دیگه
از حرفاش تعجب کردی
+یااا این چه حرفیه!!؟ چرا اخه
_خب راس میگم دیگه...24/7 همش داری از اونا تعریف میکنی
_انگار نه انگار منم ایدلم..تازه دوست پسرتم هستم ولی دیگه بهم توجه نمیکنییییی
نگاهشو ازت برداشت و به یه نقطه نامعلوم خیره شد
فهمیدی که حسابی ازت دلخور شده پس باید یکاری میکردی تا از دلش دربیاری
+ولی...
+خب چیزه...ببخشیددد
با اینکه معذرت خواهی کردی ولی جی حتی نگاهی بهت نکرد..
+یااااا عشقم من که گفتم ببخشید...
دیدی تاثیری نداره پس دستاتو قاب صورتش کردی و به سمت خودت برگردوندی و بوسه ی کوتاهی به لباش زدی
+پس بگو چیکار کنم که ببخشیم؟
لبخند شیطونی زد
_میدونی که باید تنبیه شی اره؟
از اونجایی که عواقب کارهاتو میدونستی مخالفتی نکردی که براید استایل بغلت کرد و برد اتاق و شروع به بوسیدن لبات کرد...
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#سناریو #انهایپن #پارک_سونگ_جونگ #سناریو_انهایپن #تکپارتی #فیک #Enhypen #Jay #Fic #پلیس #آسیب #خطر
۱۲.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.