ادامه پارت

#ادامه پارت ۵

یونگی‌وجیمین›⟩

_
یونگی:همینطور که دنبالشون میکردیم یجایی وایسادیم تا شک نکنن آدرس خونشونو بلد بودم پس وایسادم یکم دیر بشه و بعد دوباره بریم.
وقتی رسیدیم دیدم ا.ت با لیان داره حرف میزنه..
جیمیننننن گند زدی جیمین نباید میرفتی سراغ لیان الان چی میشه اگه لیان بهش بگه ها؟؟
جیمین:الان درستش میکنم
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمتشون
یونگی:یاااا کجا میری تو دیوانه شدی مگه
دستمو توی موهام فرو کردم و با اصبانیت نگاشون میکردم.
جیمین:سلام آقای جانگ‌لیان خوب هستین؟
ا.ت:تا خواستم سوالی بپرسم که چرا در امان نیستم و منظورش چیه با صدای مردی برگشتم سمتش
لیان:رگای گردنم از شدت اصبانیت باد کرده بود فقط میخواستم بگیرمش زیر مشت و لگد ام و انقد بزنمش تا حرصم بخوابه
سلام آقای پارک مشکلی پیش اومده؟
ا.ت:بابا ایشون کین؟
جیمین:من پارک جیمینم دوست پدرتون اومدم جلو و با لیان دست دادم و آروم دم گوشش گفتم
اگه از جون دخترت هنوز سیر نشدی بهتره دهنتو ببندی و هیچی بهش نگی وگرنه تضمین نمیکنم همینقدر آروم باشم‌.
لیان:حرومزاده من تورو میکشم هم تورو هم اون دوست عوضیتو
ا.ت مراقب خودت باش بازم بهت سر میزنم
ا.ت:تو دلم گفتم میخوام هیچوقت سر نزنی' باشه بابا فعلا
جیمین:تعظیم کردم روز خوش بانو
و رفتم سمت ماشین..
_
نظرات فراموش نشه
دیدگاه ها (۰)

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part6یونگی:الان چیشد مثلا جیمین:تو عمرم انقد بی...

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part7‹ا.ت›امروز اصلا حوصله دانشگاه و نداشتمهم م...

#سایه`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸#part5ویو لیان‹پدر ا.ت›____بعد از رفتن اون عوضی ...

#ادامه پارت ۴یونگی:چند روزه دنبالشم جیمین از دانشگاه مستقیم ...

پارت ۴۰ فیک ازدواج مافیایی

دوست دختر اجاره ای

پارت ۷۱ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط