فیک درد عشق
فیک درد عشق
پارت سه
ا/ت
حرفاشون قلبم رو به درد میاورد بعضی هاشون تعریف میکردن و بعضی ها تخریب🥲
مگه من چه گناهی کردم که با یه روانی سادیسمی نامزد کردم مگر به خواست خودم بوده؟
شروع کردم به دویدن تا شاید دیگه این زمزمه های مزخرف رو نشنوم .
رسیدم به راه رو که با کله خوردم به پشت کسی و با ضرب به زمین افتادم
وقتی سرم رو بالا اوردم با پوزخند مزخرف اون هرزه مواجه شدم
خودش بود یونا همون عوضی بود که پدرم رو ازم گرفت
با پوزخند مزخرفش گفت (~)
~ عه ا/ت جان تویی چرا ندیدمت راستی کی برگشتی کره
چرا نیومدی پیشمون
ا/ت
فقط خدا خدا میکردم که اشک هام جاری نشن
و با بغضی که مثل خنجر سعی در پاره کردن گلوم داشت گفتم
- هیچ دلیلی برای دیدن تو و اون مادر محترمت نداشتم
~ این چه طرز حرف زدنه
البته از کسی که بدون مادر بزرگ شده همچین رفتاری بعید نیست
از زبان ا/ت
دست خودم نبود
نباید اسم مادرم رو میاورد
رفتم سمتش و دستم رو برای زدن یک سیلی محکم بالا اوردم که دستم توسط کسی گرفته شد
& داری چه غلطی میکنی
بدبخت گدا گشنه تو هم از همون بورسیه ای های بدبختی
- خفه شو
& نشم چیکار میکنی
¥ سونگ جو بیا بریم داره میاد نباید اینجا وایسیم
& لعنتی بعدا به حسابت میرسم
اون پسره ی الدنگ با یونا رفتن و من وسط راه رو درحالی که داشتم کتاب هام رو جمع میکردم روی زانو نشسته بودم که متوجه سایه ی بزرگی بالای سرم شدم
خیلی اروم برگشتم که خشکم زد
خودش بود
کابوس شب هام
جئون جونگ کوک
با لکنت گفتم
- م م من ا الان م میرم
با نگاه های سردش رسما داشت من رو میخورد
و با پاش از روی کتاب هام رد شد و رفت
عوضی
پارت سه
ا/ت
حرفاشون قلبم رو به درد میاورد بعضی هاشون تعریف میکردن و بعضی ها تخریب🥲
مگه من چه گناهی کردم که با یه روانی سادیسمی نامزد کردم مگر به خواست خودم بوده؟
شروع کردم به دویدن تا شاید دیگه این زمزمه های مزخرف رو نشنوم .
رسیدم به راه رو که با کله خوردم به پشت کسی و با ضرب به زمین افتادم
وقتی سرم رو بالا اوردم با پوزخند مزخرف اون هرزه مواجه شدم
خودش بود یونا همون عوضی بود که پدرم رو ازم گرفت
با پوزخند مزخرفش گفت (~)
~ عه ا/ت جان تویی چرا ندیدمت راستی کی برگشتی کره
چرا نیومدی پیشمون
ا/ت
فقط خدا خدا میکردم که اشک هام جاری نشن
و با بغضی که مثل خنجر سعی در پاره کردن گلوم داشت گفتم
- هیچ دلیلی برای دیدن تو و اون مادر محترمت نداشتم
~ این چه طرز حرف زدنه
البته از کسی که بدون مادر بزرگ شده همچین رفتاری بعید نیست
از زبان ا/ت
دست خودم نبود
نباید اسم مادرم رو میاورد
رفتم سمتش و دستم رو برای زدن یک سیلی محکم بالا اوردم که دستم توسط کسی گرفته شد
& داری چه غلطی میکنی
بدبخت گدا گشنه تو هم از همون بورسیه ای های بدبختی
- خفه شو
& نشم چیکار میکنی
¥ سونگ جو بیا بریم داره میاد نباید اینجا وایسیم
& لعنتی بعدا به حسابت میرسم
اون پسره ی الدنگ با یونا رفتن و من وسط راه رو درحالی که داشتم کتاب هام رو جمع میکردم روی زانو نشسته بودم که متوجه سایه ی بزرگی بالای سرم شدم
خیلی اروم برگشتم که خشکم زد
خودش بود
کابوس شب هام
جئون جونگ کوک
با لکنت گفتم
- م م من ا الان م میرم
با نگاه های سردش رسما داشت من رو میخورد
و با پاش از روی کتاب هام رد شد و رفت
عوضی
۵.۷k
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.