پارت کما

⭐‌پارت ۲۹/کما⭐‌

رفتم تو اتاقم و لباس کرمی رنگمو ترجیح دادم به یه عالمه لباس رنگا رنگ خیلی بهم میومد آرایش لایت انجام دادم و موهامو تو حالت عادی خدشون که حالت دار بود ،باز گذاشتم کیف سیاهمو برداشتم و اومدم بیرون
تهیونگ هم همون موقع اومد بیرون

تهیونگ:آت کراواتم رو میبندی؟

آت:اگه من نبندم تو میخوای ببندی؟
رفتم جلو و کراواتشو دور گردنش انداختم ولی اون از این فرصت استفاده کرد و دستشو گذاشت پشت کمرم و من به عقب خم شدم سرشو آورد جلو فک کردم میخواد لبامو ببوسه و چشامو بستم ولی لباشو روی پیشونیم حس کردم با قیافه ای پوکر بهش نگاه میکردم

آت:اصلا نمی بندم خودت ببند نمیشد یکم پایین تر دقیقا اینجا(لباش)رو میبوسیدی؟
حواسم نبود که حس کردم یه چیزی به لبام برخورد کرد لبای تهیونگ بود.فقط بلده عصبانیم کنه و بعد کار خودشو بکنه
تهیونگ:راضی شدی؟
جوابی ندادم که دوبار مشغول بوسیدنم شد که لبشو گاز گرفتم و از دردش ازم جدا شد

تهیونگ:چته چرا مثل وحشیا گاز میگیری؟

آت:تهیونگ من یه وحشی نشونت بدم کیف کنی...

کامنتا یادتون نره قشنگا🥹
همین طور لایک کنید♥️🥲

بچه ها لباسای تهیونگ و آت رو گذاشتم
دیدگاه ها (۳)

⭐‌پارت۳۰/کما⭐‌رفتم سمت جا کفش کنار درکفشهای پاشنه بلند کرمی ...

⭐‌پارت۳۱/کما⭐‌ جلو در منتظر بود یعنی این همه پله رو چطوری دو...

⭐‌پارت ۲۸/کما⭐‌+تهیونگ وارد اتاقم شد..تهیونگ:یه چیزی یادت نر...

⭐‌پارت۲۷/کما⭐‌تهیونگ:عااا نه نمی‌دونستم مگه نمیان؟آت:نه زنگ ...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۱#

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط