منطقه ممنوعه عشق
#منطقه_ممنوعه_عشق
پارت:35
جونگکوک:19 سال سن داری بعد میگی کودک ازاری؟
ات:تو از کجا میدونی؟؟؟؟؟
جونگکوک:ام چیزه یهویی گفتم.
ات:خب ولم کننننن
جونگکوک:نوچ
ات:جونگکوکا
جونگکوک:جونم
ات:لطفا ولم کن
جونگکوک:نوچ
ات:ببین جیغ و داد میکنمااااا
جونگکوک:در قفله.
ات:ت...تو میخای بهم تع//رض کنی؟..
جونگکوک:اره
ات:جونگکوکککک(گریه الکی)امروز نامزدی برادرمه جان جدت از جانم بگذر عرررررر
جونگکوک:کو تا شب.ما فقط 1 ساعت کار داریم عزیزم.
چشام گرد شد
ات:ج...جو..جونگکوک.ولم کن لطفا!
پوزخندی زدو منو رو مبل گذاشت و گفت:
جونگکوک:صدای نـ...ـا...ـلـ....ـه هات به معنی تاییده.
نفسمو تو سینه حبس کردم و اشکام ریخت باورم نمیشه روز نامزدی برادرم بهم تـ..ـجـ...ـا..ـو...ـز بشه!
ات:جونگکوک لطفا من نه دلیل کارتو بگو تو نه بهم حسی داری نه چیزی چرا میخای این کارو باهام بکنی؟
جونگکو:دختر جون جلو کل دانشگاه اونم روز اول ابرومو بردی بعد انتظار داری انتقاممو نگیرم؟
صدای شکستن قبلمو به وضوح شنیدم
ات:تو نمیتونی اینطور ازم انتقام بگیری.
جونگکوک:ولی دارم میگیرم.
هولش دادم و سمت در دویدم خاستم درو باز کنم که دستامو پشتم قفل کردو با نفساش گوشمو داغ کرد:
جونگکوک:فکر کردی میتونی ازم فرار کنی جوجه؟
ات:لـ....لطفــا ولم کن
جونگکوک:هع همچین هو...لو...یی گیر اوردم بعد ولش کنم؟تو قانون ما پسرارو نمیدونی دختر جون!ما فقط به بـ....ـد..ــن توجه میکنیم.
ات:ولم کن کـ...ـثـ...ـا...ـفـ...ـت.
جونگکوک:نوچ نوچ نوچ.
محکم هولش دادم و گفتم:
ات:ازت متنفرم ممنون که قبل اینکه از احساسم مطمئن بشم خودتو لو دادی شخصیتتو رو کردی!
جونگکوک:چی؟
درو باز کردمو گفتم:
ات:از اینجا برو وگرنه به پولیس خبر میدمـ...
بیرون رفت که درو محکم به هم کوبیدم سر جام نشستم و تا میتونستم زار زدم.
هع منو ببین عاشق کی شدم!
حذف شده
پارت:35
جونگکوک:19 سال سن داری بعد میگی کودک ازاری؟
ات:تو از کجا میدونی؟؟؟؟؟
جونگکوک:ام چیزه یهویی گفتم.
ات:خب ولم کننننن
جونگکوک:نوچ
ات:جونگکوکا
جونگکوک:جونم
ات:لطفا ولم کن
جونگکوک:نوچ
ات:ببین جیغ و داد میکنمااااا
جونگکوک:در قفله.
ات:ت...تو میخای بهم تع//رض کنی؟..
جونگکوک:اره
ات:جونگکوکککک(گریه الکی)امروز نامزدی برادرمه جان جدت از جانم بگذر عرررررر
جونگکوک:کو تا شب.ما فقط 1 ساعت کار داریم عزیزم.
چشام گرد شد
ات:ج...جو..جونگکوک.ولم کن لطفا!
پوزخندی زدو منو رو مبل گذاشت و گفت:
جونگکوک:صدای نـ...ـا...ـلـ....ـه هات به معنی تاییده.
نفسمو تو سینه حبس کردم و اشکام ریخت باورم نمیشه روز نامزدی برادرم بهم تـ..ـجـ...ـا..ـو...ـز بشه!
ات:جونگکوک لطفا من نه دلیل کارتو بگو تو نه بهم حسی داری نه چیزی چرا میخای این کارو باهام بکنی؟
جونگکو:دختر جون جلو کل دانشگاه اونم روز اول ابرومو بردی بعد انتظار داری انتقاممو نگیرم؟
صدای شکستن قبلمو به وضوح شنیدم
ات:تو نمیتونی اینطور ازم انتقام بگیری.
جونگکوک:ولی دارم میگیرم.
هولش دادم و سمت در دویدم خاستم درو باز کنم که دستامو پشتم قفل کردو با نفساش گوشمو داغ کرد:
جونگکوک:فکر کردی میتونی ازم فرار کنی جوجه؟
ات:لـ....لطفــا ولم کن
جونگکوک:هع همچین هو...لو...یی گیر اوردم بعد ولش کنم؟تو قانون ما پسرارو نمیدونی دختر جون!ما فقط به بـ....ـد..ــن توجه میکنیم.
ات:ولم کن کـ...ـثـ...ـا...ـفـ...ـت.
جونگکوک:نوچ نوچ نوچ.
محکم هولش دادم و گفتم:
ات:ازت متنفرم ممنون که قبل اینکه از احساسم مطمئن بشم خودتو لو دادی شخصیتتو رو کردی!
جونگکوک:چی؟
درو باز کردمو گفتم:
ات:از اینجا برو وگرنه به پولیس خبر میدمـ...
بیرون رفت که درو محکم به هم کوبیدم سر جام نشستم و تا میتونستم زار زدم.
هع منو ببین عاشق کی شدم!
حذف شده
۶.۶k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.