عشق جاودانهpt5
عشق جاودانهpt5
هنوزم داشتن شلیک میکردن که یهو صدای کامیون اومد
#کامیون رو بردن
-بسه شلیک نکید رفتن
÷الان خوب شد جونکوک اسلحه ها رفتن اون دیوونه همشو گرفت
@تو گفتی زود میای پس چیشد
$الان چیکار کنیم؟
(همه با داد داشتن حرف میزدن)
_بسه دیگه کار داشتم الانم خودم خراب کردم خودمم درستش میکنم
بعدشم سوار ماشین شد و رفت به سمت عمارتی که ات گذاشته بود
وارد عمارت شد ،تو راه غذا گرفته بود پس گذاشت تو سینی تا برای ات ببره
در اتاقو باز کرد
«««ویو جونکوک»»»
-غذارو بردم تو اتاق وقتی درو باز کردم ات خواب بود ولی سریع از خواب بیدار شد سریع اومد سمتم و سینی از دستم انداخت هی با دستش میزد رو سینم و منم میرفتم عقب
+من نمیخوام اینجا باشم،چی از جون من میخوای،
-تا وقتی من نخواستم هیچ جا نمیری
+ من برده تو نیستم که به حرفت گوش کنم
-منوعصبی نکن برای خودت بد میشه
+ چیه نکنه میخوای منم بکشی
-چی میگی تو
+خطرناک ترین مافیا اسیا جـٔون جونکوک بایه باند 7 نفره امشبم میخواستین محموله جابجا کنین اما نتونستین
-تو از کجا میدونی
(فلش بک)
به جونکوک گفتم میرم دستشویی البته قبل از اینکه برم رفتم تو ماشین تا لبتابم رو بردارم و به سمت دستشویی رفتم تو اون مدت که تنها بودیم شمارشو بهم داده بود پس منم هکش میکنم خیلی وقته کسیو زیر نظر نداشتم کارو شروع کردم ،چی؟؟؟این مافیا بود چطوری؟یه باند هفت نفره دارن جین،نامجون،شوگا،جیهوپ،جیمین،تهیونگ جالبه امشبم جابجایی دارن
(پایان فلش بک)
+ اونش به خودم مربوطه اقای جـٔون
_اروم اروم سمتش رفتم و گفتم ببین دختر شیطون خودت که فهمیدی من مافایم خوبه پس اینم باید فهمیده باشی که نباید با من بازی کنی
+ من از تو نمیترسم ,این حرفو زدمو اون گردنبندی که گردنش بود و کندم
_گردنبندمو کند منم دستشو گرفتم نا پسش بگیرم ولی پس نمیداد انقدر رفت عقب که پاش گیر کرد به تخت و افتاد منم روش افتادم و
.
.
.
شرط 5 لایک❤️
هنوزم داشتن شلیک میکردن که یهو صدای کامیون اومد
#کامیون رو بردن
-بسه شلیک نکید رفتن
÷الان خوب شد جونکوک اسلحه ها رفتن اون دیوونه همشو گرفت
@تو گفتی زود میای پس چیشد
$الان چیکار کنیم؟
(همه با داد داشتن حرف میزدن)
_بسه دیگه کار داشتم الانم خودم خراب کردم خودمم درستش میکنم
بعدشم سوار ماشین شد و رفت به سمت عمارتی که ات گذاشته بود
وارد عمارت شد ،تو راه غذا گرفته بود پس گذاشت تو سینی تا برای ات ببره
در اتاقو باز کرد
«««ویو جونکوک»»»
-غذارو بردم تو اتاق وقتی درو باز کردم ات خواب بود ولی سریع از خواب بیدار شد سریع اومد سمتم و سینی از دستم انداخت هی با دستش میزد رو سینم و منم میرفتم عقب
+من نمیخوام اینجا باشم،چی از جون من میخوای،
-تا وقتی من نخواستم هیچ جا نمیری
+ من برده تو نیستم که به حرفت گوش کنم
-منوعصبی نکن برای خودت بد میشه
+ چیه نکنه میخوای منم بکشی
-چی میگی تو
+خطرناک ترین مافیا اسیا جـٔون جونکوک بایه باند 7 نفره امشبم میخواستین محموله جابجا کنین اما نتونستین
-تو از کجا میدونی
(فلش بک)
به جونکوک گفتم میرم دستشویی البته قبل از اینکه برم رفتم تو ماشین تا لبتابم رو بردارم و به سمت دستشویی رفتم تو اون مدت که تنها بودیم شمارشو بهم داده بود پس منم هکش میکنم خیلی وقته کسیو زیر نظر نداشتم کارو شروع کردم ،چی؟؟؟این مافیا بود چطوری؟یه باند هفت نفره دارن جین،نامجون،شوگا،جیهوپ،جیمین،تهیونگ جالبه امشبم جابجایی دارن
(پایان فلش بک)
+ اونش به خودم مربوطه اقای جـٔون
_اروم اروم سمتش رفتم و گفتم ببین دختر شیطون خودت که فهمیدی من مافایم خوبه پس اینم باید فهمیده باشی که نباید با من بازی کنی
+ من از تو نمیترسم ,این حرفو زدمو اون گردنبندی که گردنش بود و کندم
_گردنبندمو کند منم دستشو گرفتم نا پسش بگیرم ولی پس نمیداد انقدر رفت عقب که پاش گیر کرد به تخت و افتاد منم روش افتادم و
.
.
.
شرط 5 لایک❤️
۷.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.