my fierce daddy
#my_fierce_daddy
#p_22
کوک: ببین ات شاید تو تصور تو مافیا ها پولدار ترین و خشن ترین ادم ها و خلاف کار ترین متج*اوز ترین باشند ولی ته هیچکدومش نیست بجز پولدار ترین ته هیچ وقت با دختری به جز بادیگارداش حرف نزده و هیچ دختری رو لمس نکرده و اینکه ته همیشه به فکر تو بود حتا شبایی که میرفتیم بار با اینکه اینهمه دختر تح*ریکش میکردن ولی وجدانش پیش تو بود و اجازه نمیداد ات تو را خدا به خاظر مافیا بودنش ناراحت نباش اگه یه روز دیدی داری اذیت میشی بگو خودم باهات حرف بزنم اگه ته اجازه بده شمارمو بهت میدم تا بتونی تلفنی هم باهام حرف بزنی
ته= اره اجازه میدم
کوک: خیلی خب پس ته بعداً شمارمو به ات بده
ات: یعنی باور کنم که هیچ وقت دختری رو لمس نکرده
کوک: اره چرا باور نکنی میتونی از فیلم هایی که دارم بفهمی
ته: چه فیلمی
کوک: اون دختره
ته: اهان
ات: میشه ببینم
کوک گوشیو از جیبش درآورد و فیلم و پخش کرد
(فیلمی که کوک نشون ات میده: یه دختره میاد سمت ته توی بار و سعی میکنه ته رو تح*ریک کنه ولی ته بلند میشه میره یه صندلی دیگه میشینه دحتره بازم میره ولی ته میره و به رئیس بار میگه بیاد اینا رو جمع کنه)
ات: باورم نمیشه
کوک: هرکی دیگه بود حتا خودم دختره رو میبردم اتاقو .... بماند فعلا حرف من همین بود
ته: ات من نمیزارم مافیا بودنم اذیتت کنه
ات: باشه سعی میکنم کنار بیام
کوک: مرسی ات
ته: مرسی عشققققم
کوک : خب با اجازه من میرم دیگه
ته: باشه داداش دمت گرم
کوک:مخلصم فعلا خدافظ داداش خدافظ ات
ته و ات: خدافظ
کوک رفت و من پیش ات موندم
رفتم نشستم بغلش
ات:جانم
ته: هیچی میخوام نقاشی کشیدنتو ببینم
......ادامه دارد......
#p_22
کوک: ببین ات شاید تو تصور تو مافیا ها پولدار ترین و خشن ترین ادم ها و خلاف کار ترین متج*اوز ترین باشند ولی ته هیچکدومش نیست بجز پولدار ترین ته هیچ وقت با دختری به جز بادیگارداش حرف نزده و هیچ دختری رو لمس نکرده و اینکه ته همیشه به فکر تو بود حتا شبایی که میرفتیم بار با اینکه اینهمه دختر تح*ریکش میکردن ولی وجدانش پیش تو بود و اجازه نمیداد ات تو را خدا به خاظر مافیا بودنش ناراحت نباش اگه یه روز دیدی داری اذیت میشی بگو خودم باهات حرف بزنم اگه ته اجازه بده شمارمو بهت میدم تا بتونی تلفنی هم باهام حرف بزنی
ته= اره اجازه میدم
کوک: خیلی خب پس ته بعداً شمارمو به ات بده
ات: یعنی باور کنم که هیچ وقت دختری رو لمس نکرده
کوک: اره چرا باور نکنی میتونی از فیلم هایی که دارم بفهمی
ته: چه فیلمی
کوک: اون دختره
ته: اهان
ات: میشه ببینم
کوک گوشیو از جیبش درآورد و فیلم و پخش کرد
(فیلمی که کوک نشون ات میده: یه دختره میاد سمت ته توی بار و سعی میکنه ته رو تح*ریک کنه ولی ته بلند میشه میره یه صندلی دیگه میشینه دحتره بازم میره ولی ته میره و به رئیس بار میگه بیاد اینا رو جمع کنه)
ات: باورم نمیشه
کوک: هرکی دیگه بود حتا خودم دختره رو میبردم اتاقو .... بماند فعلا حرف من همین بود
ته: ات من نمیزارم مافیا بودنم اذیتت کنه
ات: باشه سعی میکنم کنار بیام
کوک: مرسی ات
ته: مرسی عشققققم
کوک : خب با اجازه من میرم دیگه
ته: باشه داداش دمت گرم
کوک:مخلصم فعلا خدافظ داداش خدافظ ات
ته و ات: خدافظ
کوک رفت و من پیش ات موندم
رفتم نشستم بغلش
ات:جانم
ته: هیچی میخوام نقاشی کشیدنتو ببینم
......ادامه دارد......
۱.۸k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.