دوپارتی
#دوپارتی
همه خندیدن. منم خندم گرفت.
"ولی جدا از شوخی، ات خیلی دختر خوبیه. و من ازش ممنونم که باعث شد امشب یه مهمون ویژه داشته باشم."
جی یه آهنگ عاشقانه برام خوند. توی اون لحظه، حس می کردم خوشبخت ترین آدم روی زمینم.
بعد از کنسرت، جی من رو به یه شام دعوت کرد. توی رستوران، بیشتر با هم آشنا شدیم. فهمیدم که جی خیلی مهربون تر و دوست داشتنی تر از چیزیه که فکر می کردم.
-ات، می تونم یه سوال ازت بپرسم؟
+البته.
-چرا اینقدر استرس داشتی وقتی فهمیدی ماشینم رو شکستی؟
+خب... تو یه آیدل معروفی. فکر کردم خیلی عصبانی میشی.
جی خندید. "منم یه آدمم مثل بقیه. فقط یکم بیشتر دیده میشم."
***
از اون شب به بعد، رابطه من و جی خیلی صمیمی تر شد. با هم قرار میذاشتیم، فیلم می دیدیم، و درباره همه چی با هم حرف می زدیم.
یه روز، جی دستم رو گرفت و گفت: "ات، من... من فکر کنم عاشقت شدم."
قلبم یه لحظه وایساد. "منم همینطور، جی."
و اینطوری بود که یه تصادف کوچیک، یه عشق بزرگ رو رقم زد. یه فن و یه آیدل، با یه سپر شکسته، به هم رسیدن.
همه خندیدن. منم خندم گرفت.
"ولی جدا از شوخی، ات خیلی دختر خوبیه. و من ازش ممنونم که باعث شد امشب یه مهمون ویژه داشته باشم."
جی یه آهنگ عاشقانه برام خوند. توی اون لحظه، حس می کردم خوشبخت ترین آدم روی زمینم.
بعد از کنسرت، جی من رو به یه شام دعوت کرد. توی رستوران، بیشتر با هم آشنا شدیم. فهمیدم که جی خیلی مهربون تر و دوست داشتنی تر از چیزیه که فکر می کردم.
-ات، می تونم یه سوال ازت بپرسم؟
+البته.
-چرا اینقدر استرس داشتی وقتی فهمیدی ماشینم رو شکستی؟
+خب... تو یه آیدل معروفی. فکر کردم خیلی عصبانی میشی.
جی خندید. "منم یه آدمم مثل بقیه. فقط یکم بیشتر دیده میشم."
***
از اون شب به بعد، رابطه من و جی خیلی صمیمی تر شد. با هم قرار میذاشتیم، فیلم می دیدیم، و درباره همه چی با هم حرف می زدیم.
یه روز، جی دستم رو گرفت و گفت: "ات، من... من فکر کنم عاشقت شدم."
قلبم یه لحظه وایساد. "منم همینطور، جی."
و اینطوری بود که یه تصادف کوچیک، یه عشق بزرگ رو رقم زد. یه فن و یه آیدل، با یه سپر شکسته، به هم رسیدن.
- ۴.۹k
- ۱۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط