thebuildinginfogyg پارت

#the_building_infogyg #پارت102
سوک
متعجب بودم خدایش پدربزرگ من خانوادشو کشته بود هرچیم بشه باید بهش بگم باید
من:آم جیهوپ راستش
جیهوپ:چیه؟!
من:این این آدم چندین ساله که مرده
جیهوپ:چی ازکجا میدونی از کجا مطمئنی هان
من:چون چون اون آدم پدر..پدربزرگم بودش
جیهوپ:سوک تو داری.شوخی میکنی
من:آره میدونم ناراحتی میدونم دیگه بهم اعتماد نداری اما حقیقته
جیهوپ:من دنبال انتقام بودم که رسیدم بهش وتو رو به جاش بدست آوردم دیگه نمیزارم ازکنارم جم بخوری
من:واقعاا
که گوشیم زنگ خورد هان آچاست
من:آچا چیشده
آچا:سوک میشه بیایی دم دروازه
من:الآن میام
رفتیم در دروازه از تعجب چشمام گشاد شده بود بالهاش
من:چه بلایی سر بالات اومده
آچا:نمیدونم از وقتی که قبول کردم جایی اون بشینم رنگ بالهام داره تیرع وتیره تر میشه
جیهوپ:آچا نگو که قبول کردی وظیفه مرگ ومیر ماهارو به عهده گرفتی
من:راست میگه آچا
آچا:میشه میشه تنهایی با سوک حرف بزنم
جیهوپ:معلومه من میرم سوک
من:ماجرا چیه آچا
تمام اتفاقات رو که بهش گذشته بود میگفت متعحب بودم دستمو گذاشتم رویی شکمش یعنی ممکنه نه امکان نداره نمیشه که بشه
من:آچا روز تولد رکسانا باهم حرف میزنم
قیافش تغییر کرد انگار خبر نداشته
من:آچا تو نمیدونستی
آچا:آه نه بهم بگو کجاس کادو هم بیارم
من:باشه یاد داشت کن
تلفنشو درآورد آدرس نوشت و رفتش انگار یکی با اعتمادش بازی کرده باشه
وقتی همچین حسی داشته باشه دیگه طرف مرده براش وما اینو میدونستیم
(فلش زمان حال)
بابهت به بدن زخمی رکسانا خیره بودیم و آچا رو نگاه میکردم دستاش میلرزید و ازچشماش متعجب بود
آچا:رکس...رکسانا بزارین ببینمش
که ته اعصبی بلند شدش اومد یقه آچا رو بگیره که مارک غرید
مارک:فک کردی کی هستی ؟
آچا:من میتونم درمانش کنم بزارین بیام کنارش لطفااا
من:اونا کین؟)
سورا:بانو باید بریم سریع
آچا:میخوام ببینمش
ته شمشیری که به عنوان دکور بود برداشت به سمت آچا رفت سورا شمشیرش محافظ کرد سهون هم اومد
سورا:تا وقتی که ماها زنده ایم آچا صدمه نمیبینه اینم برایی عشقت بگیرش
یه سر چیز میز انداخت رویی زمین و ناپدید شدن درشو بازکردیم دارو بود سریع بع رکسانا دادیم بدنش به سرعت ترمیم شدش اما آچا کجارفت
دیدگاه ها (۱۱)

#the_backward_harsh_world #دنیایی_بیرحم_وارونه #پارت2یئون ا...

#the_backward_harsh_world #دنیایی_بیرحم_وارونه #پارت3لونا مت...

#the_building_infogyg #پارت101رکسانا جونگ کوک واقعا اینجا زن...

#the_building_infogyg #پارت100من:ازت نظر خواستم مگه گفتم یکی...

☕️هفت روز تا تبدیل شدن به استاد قهوه☕️پارت 16

black flower(p,273)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط