ارباب خطرناک من..
اربابخطرناکمن..
𝖯𝖺𝗋𝗍-1
(علامت تهیونگ + - علامت کوک _)
ساعت به صدا درومد - ساعت ۸ صب بود من دیشب اصلا نتونستم بخوابم و الان باید پاشم،جالبه.
از تخت بلند شدمو رفتم دستشویی و کارای مربوطه رو انجام دادم و داشتم ع پله ها میرفتم پایین
هوففف... یه روزه خسته کننده ی دیگه..
عا راستی..یادم رفت خودمو معرفی کنم، من جونگکوکم ، جئون جونگکوک - یه برادر بزرگ تر دارم ، و همچنین یه پارتنر روانی به اسم تهیونگ..
+ داشتم صبحونه میخوردم که صدای جونگکوک رو شنیدم.. بلخره بیدار شد
از پله ها پایین رفتم که دیدم ته نشسته و داره صبحونه میخوره..
رفتم نشستم پشته میزو شروع کردم به صبحونه خوردن
+بلخره بیدار شدی..
_ناراحتی برم بخوابم
+نه ، فقط همینجوری خواستم بگم
_که لبخند فیکو زورکی بارش کردمو بعده ۲ ثانیه بلافاصله محوش کردم
(+پوفف پسرع ی احمق ، بازم باید بچه بازیاشو تحمل کنم.. - تو ذهنش)
+عا راستی کوک ، من امروز جلسه دارم ، خوشحال میشم اگه این یکیم خراب نکنی..
_ جلسهی..؟
+قرارداد خرید اسلحه.. قراره اسلحه های جدید بخرم
_ اها..
𝖯𝖺𝗋𝗍-1
(علامت تهیونگ + - علامت کوک _)
ساعت به صدا درومد - ساعت ۸ صب بود من دیشب اصلا نتونستم بخوابم و الان باید پاشم،جالبه.
از تخت بلند شدمو رفتم دستشویی و کارای مربوطه رو انجام دادم و داشتم ع پله ها میرفتم پایین
هوففف... یه روزه خسته کننده ی دیگه..
عا راستی..یادم رفت خودمو معرفی کنم، من جونگکوکم ، جئون جونگکوک - یه برادر بزرگ تر دارم ، و همچنین یه پارتنر روانی به اسم تهیونگ..
+ داشتم صبحونه میخوردم که صدای جونگکوک رو شنیدم.. بلخره بیدار شد
از پله ها پایین رفتم که دیدم ته نشسته و داره صبحونه میخوره..
رفتم نشستم پشته میزو شروع کردم به صبحونه خوردن
+بلخره بیدار شدی..
_ناراحتی برم بخوابم
+نه ، فقط همینجوری خواستم بگم
_که لبخند فیکو زورکی بارش کردمو بعده ۲ ثانیه بلافاصله محوش کردم
(+پوفف پسرع ی احمق ، بازم باید بچه بازیاشو تحمل کنم.. - تو ذهنش)
+عا راستی کوک ، من امروز جلسه دارم ، خوشحال میشم اگه این یکیم خراب نکنی..
_ جلسهی..؟
+قرارداد خرید اسلحه.. قراره اسلحه های جدید بخرم
_ اها..
۳.۴k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.