پارت
پارت۴۲
پرش به دادگاه
جونگکوک تو دادگاه نشسته و کنارش وکیلش سر پا وایساده بود
در همین حال ات همراه هانجون وارد دادگاه شد با صدای کفش پاشنه بلند ات جونگکوک برگشت سمت ورودی دادگاه و ات رو دید ات به طرف جونگکوک رفت
ات:سلام
کوک:سلام ...معرفی نمیکنی
ات:هانجون دوست پسرم هست
فلش بک به قبل از ورود به دادگاه
ات:هانجون
هانجون:بله
ات:میشه ازت یه درخواستی کنم
هانجون:بگو
ات:میشه نقش دوست پسرم رو بازی کنی
هانجون:چرا
ات:چون جونگکوک فکر میکنه بهش خیانت کردم میخوام با این کار بهش بفهمونم که برام مهم نیست که طلاقم بده
هانجون:تو جونگکوک رو دوست داری
ات سرش رو انداخت پایین و گفت
ات:دوسش دارم
هانجون:پس چرا میخوای بهش بگی که واسش مهم نیست
ات:نمیدونم
هانجون:بریم تو
پایان فلش بک
تو چشمای جونگکوک حرص رو میشه دید
کوک:بریم تو(با حرص)
آن بریم
رفتن تو
خلاصش میکنم
رفتن تک و قلضی یکم حرف زد و بعد طلاق گرفتن
_______________________________
۹۰۰تایی شدیم بچه هااااااااا
فقط ۱۰۰تا مونده تو ۱۰۰۰تایی بشیم
تروخدا زود ۱۰۰۰تایی بشیم
۹۱۰تایی شدیم
پرش به دادگاه
جونگکوک تو دادگاه نشسته و کنارش وکیلش سر پا وایساده بود
در همین حال ات همراه هانجون وارد دادگاه شد با صدای کفش پاشنه بلند ات جونگکوک برگشت سمت ورودی دادگاه و ات رو دید ات به طرف جونگکوک رفت
ات:سلام
کوک:سلام ...معرفی نمیکنی
ات:هانجون دوست پسرم هست
فلش بک به قبل از ورود به دادگاه
ات:هانجون
هانجون:بله
ات:میشه ازت یه درخواستی کنم
هانجون:بگو
ات:میشه نقش دوست پسرم رو بازی کنی
هانجون:چرا
ات:چون جونگکوک فکر میکنه بهش خیانت کردم میخوام با این کار بهش بفهمونم که برام مهم نیست که طلاقم بده
هانجون:تو جونگکوک رو دوست داری
ات سرش رو انداخت پایین و گفت
ات:دوسش دارم
هانجون:پس چرا میخوای بهش بگی که واسش مهم نیست
ات:نمیدونم
هانجون:بریم تو
پایان فلش بک
تو چشمای جونگکوک حرص رو میشه دید
کوک:بریم تو(با حرص)
آن بریم
رفتن تو
خلاصش میکنم
رفتن تک و قلضی یکم حرف زد و بعد طلاق گرفتن
_______________________________
۹۰۰تایی شدیم بچه هااااااااا
فقط ۱۰۰تا مونده تو ۱۰۰۰تایی بشیم
تروخدا زود ۱۰۰۰تایی بشیم
۹۱۰تایی شدیم
- ۴۱.۸k
- ۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط