فصل دوم p30
فصل دوم p30
تهیونگ:(خنده) باسه بیا بریم پیش ا. ت
رفتیم داخل اتاق ا. ت چشامش باز بود رفتم کنار نشستم و سرشو بوسیدم
ا. ت: بچه هام، بچه هام کجان تهیونک، رزی، بچه هام
جین: یا وایسا ببینم مگه چندتاست(تعجب)
جیمین: ایجانم نگاشون کن اوردنش، خداااایا چقدر نازن
جین: من فککرذم یکیه نگو دوتاست(تعجب) عاه چقد زود فراوش کردم، به خودم رفتن هندسام (عشوه)
ا. ت: بچه هام، قشنگای من، پسرکم، دخترکم(گریه)
فلش بک دوسال بعد:
تهیونگ: پسرم سو هو، برو به خاهرت هه سو بگو بیاد تا بریم بیرون با مامانی
ویو ا. ت: دوسال از به دنیا اومدن بچه هام میگذشت
تهیونگ: این.... این خدایا نگاشون کن لباشونا(گریه)
نامجون: هی بگه ها اشک هاتون رو پاک کنید
فاش بک دوسال بعد(ویو ا. ت): امروز تولد سوهو پسرم و هه سو دخترم بود میخاستیم سوپرایزشون کنیم از قبل با تهیونگ برنامه ریزی کرده بودیم بریم تو پارک تا اعضا هم بیان یه تولد کوچیم بگیریم
تهیونگ: عشقم بریم؟
ا. ت: خب بریم بگه ها بدویید سوار ماشین بابا بشید
هه سو: بابا عمو جین میاد
سوهو: اره بابا بگو بیاد بیاد بیاد(لحن بچگونه)
تهیونگ: اره میان همشون هم عمو جین و جیهوپ و بقیشون میان جشن تولد شما دوتا کیوت خب بریم بابایی
هه سو: بریم بریم
بچه ها را عقب تو صندلی شون گذاشتم و رفتم کنار تهیونک نشستم
ا. ت: تهیونگ یه حسی دارم نمیدنم چم شده
تهیونگ: چیزی نیست قشنگم حتما مال این چند روز تولد بچه هاس استرس کشیدی(بوست میکنه)
ا. ت: عا اره حتما بیا بریم
بعد از چندمین رسیدم به پارک اعضا رو دیدیم بچه ها دویدن رفتن پیششون
جین: عا ببین کی اینجاست هندسام های محلمون (کوچه علی چپ)
جیهوپ: خدااااا بیاید اینجا ببینم شوگولی
شوگا: عا نگاشون کن گقد باحال میخندن لبخندشون(خنده)
ا. ت: عا راسی یادم رفت کیک رو از تو ماشین بیارم وایسنید الان میام
کلید رو از تهیونگ گرفتم برم اونر خیابون کیکی بچه هارو بیارم، دست هه سو رو گرفتم و باخودم بردمش
ا.ت: خب مامانی وایسا تا برم بیارم از جات تکون نخوریا ماشین ها سریع میان
هه سو: باشه مامان مواظب باش
ا. ت: باشه قشنگم(خنده)
هه سو رو گذاشتم کنار یه درخت خودم از خیابون رد شدم، رفتم سمت ماشین کیک رو برداشتم و اوردم، داشتم بر میگشتم ماشینی با سرعت به سمتم داشت میومد
هه سو: مامااااااااااااااان(جیغ)......
تهیونگ:(خنده) باسه بیا بریم پیش ا. ت
رفتیم داخل اتاق ا. ت چشامش باز بود رفتم کنار نشستم و سرشو بوسیدم
ا. ت: بچه هام، بچه هام کجان تهیونک، رزی، بچه هام
جین: یا وایسا ببینم مگه چندتاست(تعجب)
جیمین: ایجانم نگاشون کن اوردنش، خداااایا چقدر نازن
جین: من فککرذم یکیه نگو دوتاست(تعجب) عاه چقد زود فراوش کردم، به خودم رفتن هندسام (عشوه)
ا. ت: بچه هام، قشنگای من، پسرکم، دخترکم(گریه)
فلش بک دوسال بعد:
تهیونگ: پسرم سو هو، برو به خاهرت هه سو بگو بیاد تا بریم بیرون با مامانی
ویو ا. ت: دوسال از به دنیا اومدن بچه هام میگذشت
تهیونگ: این.... این خدایا نگاشون کن لباشونا(گریه)
نامجون: هی بگه ها اشک هاتون رو پاک کنید
فاش بک دوسال بعد(ویو ا. ت): امروز تولد سوهو پسرم و هه سو دخترم بود میخاستیم سوپرایزشون کنیم از قبل با تهیونگ برنامه ریزی کرده بودیم بریم تو پارک تا اعضا هم بیان یه تولد کوچیم بگیریم
تهیونگ: عشقم بریم؟
ا. ت: خب بریم بگه ها بدویید سوار ماشین بابا بشید
هه سو: بابا عمو جین میاد
سوهو: اره بابا بگو بیاد بیاد بیاد(لحن بچگونه)
تهیونگ: اره میان همشون هم عمو جین و جیهوپ و بقیشون میان جشن تولد شما دوتا کیوت خب بریم بابایی
هه سو: بریم بریم
بچه ها را عقب تو صندلی شون گذاشتم و رفتم کنار تهیونک نشستم
ا. ت: تهیونگ یه حسی دارم نمیدنم چم شده
تهیونگ: چیزی نیست قشنگم حتما مال این چند روز تولد بچه هاس استرس کشیدی(بوست میکنه)
ا. ت: عا اره حتما بیا بریم
بعد از چندمین رسیدم به پارک اعضا رو دیدیم بچه ها دویدن رفتن پیششون
جین: عا ببین کی اینجاست هندسام های محلمون (کوچه علی چپ)
جیهوپ: خدااااا بیاید اینجا ببینم شوگولی
شوگا: عا نگاشون کن گقد باحال میخندن لبخندشون(خنده)
ا. ت: عا راسی یادم رفت کیک رو از تو ماشین بیارم وایسنید الان میام
کلید رو از تهیونگ گرفتم برم اونر خیابون کیکی بچه هارو بیارم، دست هه سو رو گرفتم و باخودم بردمش
ا.ت: خب مامانی وایسا تا برم بیارم از جات تکون نخوریا ماشین ها سریع میان
هه سو: باشه مامان مواظب باش
ا. ت: باشه قشنگم(خنده)
هه سو رو گذاشتم کنار یه درخت خودم از خیابون رد شدم، رفتم سمت ماشین کیک رو برداشتم و اوردم، داشتم بر میگشتم ماشینی با سرعت به سمتم داشت میومد
هه سو: مامااااااااااااااان(جیغ)......
۶۸.۸k
۱۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.