p1
p1
هه سو: اه شت امروز هم باید برم مدرسه کوفتی و با مامانم سر و. کله بزنم گوه تو این زندگی
(من هه سو هستم ۲۰سالمه و چند وقتی میشه اومدیم سئول و قبلش بوسان بودیم و رابطه خیلی خوبی با خانوادم نداشتم همیشه سرم تو لاک خودم بود هر کی بهم نزدیک ویشد محلش نمیدادم، تو این مدرسه جدیدم همه اذیتم میکردن دوباره امروزم باید برم مدرسه)
کاپشنمو پوشیدم و کلاهشو انداختم رو سرم و هندزفری رو گذاشتم تو گوشم و از پله ها اومدم پایین
م/هه سو: کحا، باتوام زلیل مرده کجا میری
هه سو: ایش کی... م تو این زندگی، میرم مدرسه مگه نمیبینی(با خونسردی)
م/هه سو: زود بیای خونه ها فهمیدی
سریع کفشمو پوشیدم و از خونه زدم بیرون، اهنگ مود گذاشتم و به راهم ادامه میدادم، رسیدم دم مدرسه سرم و انداخته بودم پایین رسیدم به دفتر مدیر که صدام زدن
مدیر: عا دخترم هه سو جان میشه بیای
هه سو: با منید؟ چشم
مدیر: خب دخترم از اونجایی که یه همکلاسی جدید دارید میخام کلاس رو بهشون نشون بدید، خب اسمشون جونگکوک
پسره رو دیدم خشکم زد، انگار قرار بود از این به بعد با این پسره چندش سرو کله بزنم میدونستم از اوناس که دردسر درست میکنه
هه سو: چرا من اونوقت
مدیر: دخترم درخاستمو رد نکن میخام اشنا بشه بامحیط
هه سو: بدبختی پشت بدبختی چشم بیا دنبالم
راه افتادم پسره هم پشت سرم میومد کلی سوال مغزمو پر کرده بوذ که از پشت کشیده شدم
هه سو: ولم کن و بع راهت ادامه بده روی سگ منو بالا نیار(خونسرد)
کوک: اوه چقد خشنی (پوزخند) هواستو جمع کن اگه گیرت بیارم از زیر دستم زمده بیرون نمیای(نزدیک گوشش)
هه سو: اه فک میکنم یه پشه دم گوشم ویز ویز میکنه، کاری نکن به مدیر بگم، اینم کلاس وایسا تا استاد بیاد
کوک: این بیریخته حتما (با اشاره)
اهه سو: اره همینه اخلاقش سگ مواظب باش پارت نکنه
رفتم سرجام نشستم اون پسره حتی از اسمشم تنم لرزش میگرفت وایساد
معلم: خب پسرم میخام خودتو معرفی کنی
کوک: من جونگ کوک هستم (پوزخند)
معلم: خوشبختم لطفا برید پشت سر اون خانم بشینید
کوک: اون دختره(تعجب)
معلم: بله مشکلیه(سگ اخلاق)
کوک: عا ن
هه سو: چییی (زیر لب) چرا باید بیاد پشت سر من، انگار امروز کلا قراره پاره شم هوف
سرمو گذاشتم رو میز و پوفی کشیدم
کوک: یاا تو سرت خیلی گندس نمیبینم چیزی رو
هه سو:(نگاه چپ چپ) شل مغز هنوز چیزی ننوشته بخای ببینی کوری(قیافه باحال)
کوک: هع فک کردی خیلی خشنی مثلا (خنده)
هه سو: بچرخ تا بچرخیم، پسره چندش گوه(زیر لب)
کوک: هرچی میگی به خودت میگی اینه اینه(دستشو میاره جلو)
هه سو: اینه اینه(اداشو در میاره)
کوکی: واقعا بامزس(زیر لب)
بعد از کلاس:
هوف کلاسم تموم شد داشتم تو حیاط راه میرفتم برم خونه با یه چیز سفتی بر خوردم
هه سو: اخ اخ ایییی سرم چه سنگی....
حرفمو خوردم تا....
هه سو: اه شت امروز هم باید برم مدرسه کوفتی و با مامانم سر و. کله بزنم گوه تو این زندگی
(من هه سو هستم ۲۰سالمه و چند وقتی میشه اومدیم سئول و قبلش بوسان بودیم و رابطه خیلی خوبی با خانوادم نداشتم همیشه سرم تو لاک خودم بود هر کی بهم نزدیک ویشد محلش نمیدادم، تو این مدرسه جدیدم همه اذیتم میکردن دوباره امروزم باید برم مدرسه)
کاپشنمو پوشیدم و کلاهشو انداختم رو سرم و هندزفری رو گذاشتم تو گوشم و از پله ها اومدم پایین
م/هه سو: کحا، باتوام زلیل مرده کجا میری
هه سو: ایش کی... م تو این زندگی، میرم مدرسه مگه نمیبینی(با خونسردی)
م/هه سو: زود بیای خونه ها فهمیدی
سریع کفشمو پوشیدم و از خونه زدم بیرون، اهنگ مود گذاشتم و به راهم ادامه میدادم، رسیدم دم مدرسه سرم و انداخته بودم پایین رسیدم به دفتر مدیر که صدام زدن
مدیر: عا دخترم هه سو جان میشه بیای
هه سو: با منید؟ چشم
مدیر: خب دخترم از اونجایی که یه همکلاسی جدید دارید میخام کلاس رو بهشون نشون بدید، خب اسمشون جونگکوک
پسره رو دیدم خشکم زد، انگار قرار بود از این به بعد با این پسره چندش سرو کله بزنم میدونستم از اوناس که دردسر درست میکنه
هه سو: چرا من اونوقت
مدیر: دخترم درخاستمو رد نکن میخام اشنا بشه بامحیط
هه سو: بدبختی پشت بدبختی چشم بیا دنبالم
راه افتادم پسره هم پشت سرم میومد کلی سوال مغزمو پر کرده بوذ که از پشت کشیده شدم
هه سو: ولم کن و بع راهت ادامه بده روی سگ منو بالا نیار(خونسرد)
کوک: اوه چقد خشنی (پوزخند) هواستو جمع کن اگه گیرت بیارم از زیر دستم زمده بیرون نمیای(نزدیک گوشش)
هه سو: اه فک میکنم یه پشه دم گوشم ویز ویز میکنه، کاری نکن به مدیر بگم، اینم کلاس وایسا تا استاد بیاد
کوک: این بیریخته حتما (با اشاره)
اهه سو: اره همینه اخلاقش سگ مواظب باش پارت نکنه
رفتم سرجام نشستم اون پسره حتی از اسمشم تنم لرزش میگرفت وایساد
معلم: خب پسرم میخام خودتو معرفی کنی
کوک: من جونگ کوک هستم (پوزخند)
معلم: خوشبختم لطفا برید پشت سر اون خانم بشینید
کوک: اون دختره(تعجب)
معلم: بله مشکلیه(سگ اخلاق)
کوک: عا ن
هه سو: چییی (زیر لب) چرا باید بیاد پشت سر من، انگار امروز کلا قراره پاره شم هوف
سرمو گذاشتم رو میز و پوفی کشیدم
کوک: یاا تو سرت خیلی گندس نمیبینم چیزی رو
هه سو:(نگاه چپ چپ) شل مغز هنوز چیزی ننوشته بخای ببینی کوری(قیافه باحال)
کوک: هع فک کردی خیلی خشنی مثلا (خنده)
هه سو: بچرخ تا بچرخیم، پسره چندش گوه(زیر لب)
کوک: هرچی میگی به خودت میگی اینه اینه(دستشو میاره جلو)
هه سو: اینه اینه(اداشو در میاره)
کوکی: واقعا بامزس(زیر لب)
بعد از کلاس:
هوف کلاسم تموم شد داشتم تو حیاط راه میرفتم برم خونه با یه چیز سفتی بر خوردم
هه سو: اخ اخ ایییی سرم چه سنگی....
حرفمو خوردم تا....
۱۲۳.۴k
۲۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.