مروارید آبی

مروارید آبی
Part ¹¹
ویو لانا
بعد از حرف کوک ترسیدم و خودم و بزور جمع وجور کردم یعنی چی اخهههه
داشتم دیوونه میشدم همینطوری داتم به سمت عمارت راه افتادم داشتم میرفتم که خوردم به در عمارت
+اخ گندش بزنن
پاشدم سرم و ماساژ دادم و در و باز کردم
م/ ل سلام دخترممم
ک / ل سلام دخترم چطوری؟
+ممنون خوبم
م/ ل چیشد انتخاب کردید؟
+بلههه انتخاب کردیم
ک/ ل پس مبارک باشه دیگه
+میخنده
+ من برم بخوابم خیلی خوابم میاد سرمم خورد به در عمارت یکم درد میکنه
م/ ل باشه دخترم برو بخواب برای شام بیدارت میکنم
+پس با اجازه (لبخند)
ویو لانا
ارایشمو پاک کردم و لباسمو عوض کردم و افتادم روی تخت
و سیاهی....
با تکست یکی از خواب بیدار شدم
_ خوابیدی؟
+اره
_ پس چجوری داری چت میکنی؟
+چون با پیامت بیدار شدم
_اهاا خب پس بگیر بخواب
+ شب خوش
داشتم گوشی و خاموش میکردم که چشمم خورد به ساعت
چییییی ساعتتت دو شبههههه
این پسره دیوانه چرا این موقعه شب پیام دادههههه
دوباره رفتم به صفحه چت کوک
+ ببینم دیوانه ای؟
_منظورت چیه؟
+ساعت و نگاههههه کن
_ خب؟
+الان وقت پیام دادنه؟
_ اومدم حالتو بپرسم بی لیاقتتت
بلاک کرد لانا رو *

اسلاید دوم لباس عروس
اسلاید سوم تالار
اسلاید چهارم دسته گل
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱)

مروارید آبیPart ¹²+ بلاک کردددددپس چرا مامانم شام بیدارم نکر...

مروارید آبیPart ¹³ویو لانا صبح با نور خورشیدی که افتاده بود ...

بنفش من Part20 +که..... در زده شد و تهیونگ اومد داخل.. باور...

بنفش من Part19_از خواب بیدار، شدم فرشته کوچولوم تو بغلم بودم...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۸ فیک ازدواج مافیایی

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط