پارت جدید
وقتی کامنت می آیید خیلی انرژی میگیرم ممنونم💖😘
مافیایی مخفی🖤🌕پارت 9
جیمین ویو:
ا/ت رفت شام کوک رو ببره ولی انگار خودشم داره باهاش میخوره ولی از وقتی کوک اومد خبری ازش نگرفتم یه بار بهش سر بزنم" با گفتن اسمش داخل شدم با چیزی که دیدم پشمام ریخت با تعجب نگاه کردم کوک داشت ا/ت رو می بوسید یعنی باهم رابطه داشتن سریع در رو بستم و پشت در موندم
جیمین:وای یا خدا من چی دیدم
ا/ت:(هلش داد)ولم کن تو ..تو داری چی کار میکنی به خودت بیا جیمین الان چه فکری میکنه
کوک:مگه مهمه که چه فکری میکنه
ا/ت:کوک الان مستی نمی فهمی داری چه کار میکنی(زود رفت بیرون)
جیمین:ا/ت....
ا/ت:جیمین بیبینم بخدا اون طوری که تو فکر میکنی نیست
جیمین:از کجا میدونی من چه فکر کردم
ا/ت؛خب....
جیمین: بیبینم ما مشکلی هم نداریم کخ سما رابطه داشته باشین
ا/ت: نه نه جیمین ما باهم رابطه نداریم..
جیمین:ولی داشتید همو میبوسیدین
ا/ت:نه اون منو...می بوسید چون مست کرده بود غذا رو بدم بهش مست بود وقتی میخواستم بیام بیرون دستمو گرفت و اون کار رو که کرد که تو اومدی منم هر چه میکردم ولم نمیکنی تا اینکه هولش دادم اومدم بیرون الانم مسته نمیفهمم چه کار میکنه
جیمین:باشه باشه نفس بگیر باور کردم باشه
ا/ت: ولی واقعا هیچی بینمون نیست
جیمین:میدونم آروم باش اگه چیزی هم باشه که مشکلی نیست چه بهتر
ا/ت:نه همچین چیزی نیست
تهیونگ: چطونه شما در مورد چه حرف میزنید
جیمین:هیچی
تهیونگ:من برم پیش کوک
جیمین:بهتره الان نری آخه مسته یه چی بهت میگه ناراحت میشی
تهیونگ:باشه 😞
ا/ت:پس... بعدا حرف میزنیم
جیمین:آره الان برو بخواب
ا/ت:شب بخیر(سرش خم و گونه هاش قرمز)
تهیونگ:در مورد چه حرف میزنید جیمین؟
جیمین:چیزی خواصی نیست
تهیونگ:نمیخوای بگی
جیمین:لطفا تهیونگ چیزی معنی نبود
تهیونگ:نه میخوام بدونم
جیمین:تهیونگ(داد)
تهیونگ:زهر مار اصن نگو به جهنم من رفتم 😡
جیمین:تهیونگ مگه بچه ای که قهر میکنی وایسا
تهیونگ:..........
جیمین:آه از دست تو وی
صبح+ صالون همه سر میز صبحانه به جز کوک+
...........
کوک:صبح همه گی بخیر
همه به جز ا/ت: صبح بخیر
(کوک اومد کنار ا/ت ولی اون پا شد )
ا/ت:تهیونگ میشه جا مونوعوض کنیم
تهیونگ:باشه ولی.......اصن ولش کن
ا/ت:ممنون
کوک:چته دختر جون باز چه شده
ا/ت:الان وقتش نیست دهن منو باز نکن
نامجون:انگار یه خبر های هست
بعد صبحانه+نامی جین شوگولی هوپی هر کدوم میخواست برن بیرون پشت ماموریت های خودشون+
جیهوپ:جیمین تهیونگ شما کاری ندارید نمیاید
جیمین:تهیونگ پاشو برو تو کار داری من بعدا میام
تهیونگ:لازم نکرده تو بهم بگی خودم میرم😒
جیمین:تهیونگ بچه بازی رو بزار کنار
تهیونگ: تا نگی همین وضعه من رفتم
کوک:امروز چه خبره همه از دنده چپ بلند شدن
جیمین:نه ولی یکی دیشب مغزش چپ کرده بود(نیشخند)
(تهیونگی که گفته بود من رفتم در اصل نرفته بود و فالگوش وایساده بود،)
کوک:منظورت چیه
ا/ت:منظورش کار احمقانه دیشب توئه
کوک:درست حرف بزنید بیبینم چه خبر من چه کار کردم
تهیونگ:"یعنی چه کار کرده"
جیمین:دیشب یادت نیست(نیشخند)
کوک:جیمین باور کن میزنمت
ا/ت:اهححح آخه پسره سس مغز دیشب تو چرا منو بوسیدی اون موقع هم جیمین اومد تو و دید و الان فور میکنه رابطه داریم بهش بگو که خر شده بودی....خب همون دیگه مست کرده بودی
کوک:من تو رو بوسیدم؟
جیمین و ا/ت:(پروکرفیس)
تهیونگ:(دست رو دهن شاخ درآورده )
ا/ت:...یادت نیست؟!
کوک:من همچین کاری نکردم چه میگید برای خودتون
جیمین :من خودم دیدم
(بعد یه عالمه گفتن تا اینکه یادش اومد)
کوک:خب... ببخشید ا/ت من مست بودم
ا/ت:اونو بیخیال به جیمین بگو که هرچیزی بینمون نیست
جیمین:لازم نیست خودم میفهمم
تهیونگ:(اومد بیرون )
تهیونگ:خیانت کارا
همه با تعجب: تهیونگ ؟
تهیونگ:جونگ کوک تو به من خیانت کردی ( داره نقش بازی میکنه و داره خنده شو کنترل میکنه )
جیمین:باز شروع شد
تهیونگ:تو ساکت باش تو این موضوع رو داشتی ازم مخفی میکردی
مافیایی مخفی🖤🌕پارت 9
جیمین ویو:
ا/ت رفت شام کوک رو ببره ولی انگار خودشم داره باهاش میخوره ولی از وقتی کوک اومد خبری ازش نگرفتم یه بار بهش سر بزنم" با گفتن اسمش داخل شدم با چیزی که دیدم پشمام ریخت با تعجب نگاه کردم کوک داشت ا/ت رو می بوسید یعنی باهم رابطه داشتن سریع در رو بستم و پشت در موندم
جیمین:وای یا خدا من چی دیدم
ا/ت:(هلش داد)ولم کن تو ..تو داری چی کار میکنی به خودت بیا جیمین الان چه فکری میکنه
کوک:مگه مهمه که چه فکری میکنه
ا/ت:کوک الان مستی نمی فهمی داری چه کار میکنی(زود رفت بیرون)
جیمین:ا/ت....
ا/ت:جیمین بیبینم بخدا اون طوری که تو فکر میکنی نیست
جیمین:از کجا میدونی من چه فکر کردم
ا/ت؛خب....
جیمین: بیبینم ما مشکلی هم نداریم کخ سما رابطه داشته باشین
ا/ت: نه نه جیمین ما باهم رابطه نداریم..
جیمین:ولی داشتید همو میبوسیدین
ا/ت:نه اون منو...می بوسید چون مست کرده بود غذا رو بدم بهش مست بود وقتی میخواستم بیام بیرون دستمو گرفت و اون کار رو که کرد که تو اومدی منم هر چه میکردم ولم نمیکنی تا اینکه هولش دادم اومدم بیرون الانم مسته نمیفهمم چه کار میکنه
جیمین:باشه باشه نفس بگیر باور کردم باشه
ا/ت: ولی واقعا هیچی بینمون نیست
جیمین:میدونم آروم باش اگه چیزی هم باشه که مشکلی نیست چه بهتر
ا/ت:نه همچین چیزی نیست
تهیونگ: چطونه شما در مورد چه حرف میزنید
جیمین:هیچی
تهیونگ:من برم پیش کوک
جیمین:بهتره الان نری آخه مسته یه چی بهت میگه ناراحت میشی
تهیونگ:باشه 😞
ا/ت:پس... بعدا حرف میزنیم
جیمین:آره الان برو بخواب
ا/ت:شب بخیر(سرش خم و گونه هاش قرمز)
تهیونگ:در مورد چه حرف میزنید جیمین؟
جیمین:چیزی خواصی نیست
تهیونگ:نمیخوای بگی
جیمین:لطفا تهیونگ چیزی معنی نبود
تهیونگ:نه میخوام بدونم
جیمین:تهیونگ(داد)
تهیونگ:زهر مار اصن نگو به جهنم من رفتم 😡
جیمین:تهیونگ مگه بچه ای که قهر میکنی وایسا
تهیونگ:..........
جیمین:آه از دست تو وی
صبح+ صالون همه سر میز صبحانه به جز کوک+
...........
کوک:صبح همه گی بخیر
همه به جز ا/ت: صبح بخیر
(کوک اومد کنار ا/ت ولی اون پا شد )
ا/ت:تهیونگ میشه جا مونوعوض کنیم
تهیونگ:باشه ولی.......اصن ولش کن
ا/ت:ممنون
کوک:چته دختر جون باز چه شده
ا/ت:الان وقتش نیست دهن منو باز نکن
نامجون:انگار یه خبر های هست
بعد صبحانه+نامی جین شوگولی هوپی هر کدوم میخواست برن بیرون پشت ماموریت های خودشون+
جیهوپ:جیمین تهیونگ شما کاری ندارید نمیاید
جیمین:تهیونگ پاشو برو تو کار داری من بعدا میام
تهیونگ:لازم نکرده تو بهم بگی خودم میرم😒
جیمین:تهیونگ بچه بازی رو بزار کنار
تهیونگ: تا نگی همین وضعه من رفتم
کوک:امروز چه خبره همه از دنده چپ بلند شدن
جیمین:نه ولی یکی دیشب مغزش چپ کرده بود(نیشخند)
(تهیونگی که گفته بود من رفتم در اصل نرفته بود و فالگوش وایساده بود،)
کوک:منظورت چیه
ا/ت:منظورش کار احمقانه دیشب توئه
کوک:درست حرف بزنید بیبینم چه خبر من چه کار کردم
تهیونگ:"یعنی چه کار کرده"
جیمین:دیشب یادت نیست(نیشخند)
کوک:جیمین باور کن میزنمت
ا/ت:اهححح آخه پسره سس مغز دیشب تو چرا منو بوسیدی اون موقع هم جیمین اومد تو و دید و الان فور میکنه رابطه داریم بهش بگو که خر شده بودی....خب همون دیگه مست کرده بودی
کوک:من تو رو بوسیدم؟
جیمین و ا/ت:(پروکرفیس)
تهیونگ:(دست رو دهن شاخ درآورده )
ا/ت:...یادت نیست؟!
کوک:من همچین کاری نکردم چه میگید برای خودتون
جیمین :من خودم دیدم
(بعد یه عالمه گفتن تا اینکه یادش اومد)
کوک:خب... ببخشید ا/ت من مست بودم
ا/ت:اونو بیخیال به جیمین بگو که هرچیزی بینمون نیست
جیمین:لازم نیست خودم میفهمم
تهیونگ:(اومد بیرون )
تهیونگ:خیانت کارا
همه با تعجب: تهیونگ ؟
تهیونگ:جونگ کوک تو به من خیانت کردی ( داره نقش بازی میکنه و داره خنده شو کنترل میکنه )
جیمین:باز شروع شد
تهیونگ:تو ساکت باش تو این موضوع رو داشتی ازم مخفی میکردی
- ۱۲۸
- ۱۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط