ادامه پارت ۹
بچه ها خیلی خیلی ببخشید که دیر گذاشتم
تهیونگ:تو ساکت باش تو این موضوع رو داشتی ازم مخفی میکردی
جیمین:خیلی بدجنسی تهیونگ نشستی حرف های ما رو گوش میدی
تهیونگ خودشو انداخت رو زمین تا دلش درد گرف خندید)
تهیونگ:هههه تو ا/ت رو بوسیدی جونگ کوک جیمین تو اینو ازم قائم میکردی 😂
جونگکوک:خفه شو تهیونگ
ا/ت:خب بیاین همه چیز رو جمع بندی کنیم دیگه در مورد این حرفی نمی زنیم چیزی نشده بود دیشب همه چه عادی بود جیمین هیچی ندیدی و تهیونگ هم هچی نشنیدی و جونگ کوک الانم پاشو بریم مدرسه
کوک:باشه 😐
جیمین:میگم تهیونگ الان قهری(کیوت و مظلوم)
تهیونگ:هاااا...امممم......چیزه...هاهاهوهوهیهی خب من ...باید بگم که آاااار......نخیر!
همه:😐😑
جیمین:پس بیا بغلم( بگل)
مدرسه~
ا/ت:جونگ کوک اول تو برو بعد من میام خیلی تو چشم نباشیم
جونگکوک:باشه (رفت داخل کلاس)
جینی:به به آقای جئون خوش اومدی دوست جدید کجاست منظورم خانم ا/ت هست باهم نیومدین
جونگکوک: میبینم موش از سوراخش اومده بیرون
جینی:هه موش من نه اون دختره ا/ته فهمیدی
جونگکوک: آب مدنی چیزی زدی(آب مدنی یعنی همون الکل)
جینی:من که نه ولی فکر کنم تو او دختره دیروز داشتین میزدین آخه نزاشت بیام باهاش برا امتحانا تمرین کنیم
جونگکوک: چرت و پرت نگو منظورت چیه(خیلی سرد و جدی و خشن)
جینی:دیروز بهت نگفته اومدم تا باهاش تمرین کنم مطمئنم اونجا عمارت تو بود با پرروی گفت نمیخواد و گفت برو
جونگکوک:اولش اینکه اگه نخواسته باهات تمرین کنه خوب کاری کردی با آدم مثل تو کسی نمیخواد تمرین دومش اگه از جونت سیر شده یه بار دیگه زبون درازی کن(نگاه وحشتناک)
ا/ت:سلام به همه.....
جینی:(از عصبانیت زد به شانه ات و رفت بیرون)
ا/ت:این چش بود؟!
جونگکوک:هیچی برو سر جات
(حالا هم یه سوژه جدید برا بچه های کلاس پیدا شده بود)
تهیونگ:تو ساکت باش تو این موضوع رو داشتی ازم مخفی میکردی
جیمین:خیلی بدجنسی تهیونگ نشستی حرف های ما رو گوش میدی
تهیونگ خودشو انداخت رو زمین تا دلش درد گرف خندید)
تهیونگ:هههه تو ا/ت رو بوسیدی جونگ کوک جیمین تو اینو ازم قائم میکردی 😂
جونگکوک:خفه شو تهیونگ
ا/ت:خب بیاین همه چیز رو جمع بندی کنیم دیگه در مورد این حرفی نمی زنیم چیزی نشده بود دیشب همه چه عادی بود جیمین هیچی ندیدی و تهیونگ هم هچی نشنیدی و جونگ کوک الانم پاشو بریم مدرسه
کوک:باشه 😐
جیمین:میگم تهیونگ الان قهری(کیوت و مظلوم)
تهیونگ:هاااا...امممم......چیزه...هاهاهوهوهیهی خب من ...باید بگم که آاااار......نخیر!
همه:😐😑
جیمین:پس بیا بغلم( بگل)
مدرسه~
ا/ت:جونگ کوک اول تو برو بعد من میام خیلی تو چشم نباشیم
جونگکوک:باشه (رفت داخل کلاس)
جینی:به به آقای جئون خوش اومدی دوست جدید کجاست منظورم خانم ا/ت هست باهم نیومدین
جونگکوک: میبینم موش از سوراخش اومده بیرون
جینی:هه موش من نه اون دختره ا/ته فهمیدی
جونگکوک: آب مدنی چیزی زدی(آب مدنی یعنی همون الکل)
جینی:من که نه ولی فکر کنم تو او دختره دیروز داشتین میزدین آخه نزاشت بیام باهاش برا امتحانا تمرین کنیم
جونگکوک: چرت و پرت نگو منظورت چیه(خیلی سرد و جدی و خشن)
جینی:دیروز بهت نگفته اومدم تا باهاش تمرین کنم مطمئنم اونجا عمارت تو بود با پرروی گفت نمیخواد و گفت برو
جونگکوک:اولش اینکه اگه نخواسته باهات تمرین کنه خوب کاری کردی با آدم مثل تو کسی نمیخواد تمرین دومش اگه از جونت سیر شده یه بار دیگه زبون درازی کن(نگاه وحشتناک)
ا/ت:سلام به همه.....
جینی:(از عصبانیت زد به شانه ات و رفت بیرون)
ا/ت:این چش بود؟!
جونگکوک:هیچی برو سر جات
(حالا هم یه سوژه جدید برا بچه های کلاس پیدا شده بود)
- ۳۱۷
- ۲۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط