عشقسیاه

#عشق_سیاه

#part7

دیدم ته اومد جیغی زدم وگفتم

_چرا بدون در زدن میایییییی

+چی تو خونه خودم در بزنم

_باشه باشه خالا نگا نکننننن

+خب (سرد

_سریع لباسمو پوشیدم و گفتم
_خوب قربان با من کاری داشتین

+خاستم بپرسم چطوره اینا به دردت خورد

_هان؟ اره اره

+خوبه دیگه میرم


ویو ته

رفتم تو اتاقم یه دوش گرفتم دیدم هیون در میزنه و اومد داخل اتاق

+چی شده

*قربان مادرتون زنگ زدن

+چی؟ کیییی؟ مامانمممم


(دوستان مادر ته خارجه)

+گوشیو بده به مننن

+الو مامان....


علامت مادر ته☆
☆سلام خرسییی

+وای مامان من دیگه خرسی نیستم واسه خودم مردی شدم

☆باشه باشه( خنده)

+مامان با من کاری داشتی؟

☆اره عزیزم میخام بیام کره

+جانننننن میخایییی بیاییییی

☆اره میخام بیام عروسمو ببینم

(ته الکی به مامانش گفته بود که دوست دختر داره چون مامانش خیلی دلش عروس میخاس)

+چی اهاااا باشه فقد چقد میمونی

☆نمیدونم

+باشه دیگه قطع میکنم

ویو ته

واییی مامانم میخاد بیاد واسش عروس از کجا بیارم
داشتم با خودم صخبت میکردم که یهویی یه فکری به سرم زد

ویوات

داشتم عمارتو گرد گیری میکردم که یهویی تهیونگ اومد

_سلام قربان

+بیا ت اتاقم کارت دارم
_چشم

ویو ات

رفتیم تو اتاق تهیونگ که گفت
ات ت باید واسم ی کاری کنی

_چیکار؟

.....
دیدگاه ها (۰)

#عشق_سیاه#part8_چیکار؟ +میخام واسه یه مدت دوست دخترم شی_چی؟ ...

#عشق_سیاه#part10پرش بک به شبویو اتاماده شدم یه دامن بلند پوش...

#عشق_سیاه#part6داشتم خودمو خالی میکردم که یهویی ته بغلم کرد ...

#عشق_سیاه#part5_داشتیم میرفتیم که یهویی دیدم چند تا دختر جلو...

پسر کوچولوی من پارت ۴که یهو در صدا خورد...ویو ته : سریع پاشد...

پسر کوچولوی من پارت : ۸ویو ته : بردنش تو ی اتاق رفتم داخل کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط