نگاهم میکنی p

نگاهم میکنی p7
من گفتم شوهر و بچه کوچیک دارم
بدو بدو سمت خونه ی سوکجین اوپا رفتم ( البته با ماشین 😂😂)
رفتم در زدم و سولی در رو باز کردم
+سلام اونی
^سلام خوبی بیا داخل
+سلام اوپا
&سلام چرا انقدر هولی
+افتادم توی مخمصه بزرگ
داستان رو براشون تعریف کردم
جین عصبانی بود و همش به تهیونگ فش میداد
^اونی میتونیم یکاری کنیم مثلا جینی شوهر توعه نام را ام بچتون منم عضو تیم
+آخه تو میخوای چیکار کنی
^مسئول پرو لباس میشم در نقش خواهر جینی خوبه چاگی ؟
&اوکیه فقط اگه من اون مرتیکه رو زنده بزارم
^ول کن حالا سفر کیه
+هفته ی دیگه
^باشه پس من تا اون موقع باید تو مغز نام را کنم من عمشم نه مامانش 😂😂
همه خندیدن

حمایت نشه پارت بعدیو نمیزارما
دیدگاه ها (۹۲)

نگاهم میکنی p8

نگاهم میکنی p9

نگاهم میکنی p6هر کسی که به خونه رفت اعصابش خورد بود (خونه ا....

نگاهم میکنی؟ p5چقدر دل تنگش بودم آنا رفت دستشویی -ا.ت زندگیم...

ᵖ1

اسم رمان : jk ✨ ویو ی اتات: چییییی!!!!!! لارا : چ. چ. چی چی...

عشق چیز خوبیه پارت ۴ صبح از خواب بلند شدم یکی که بهش میومد س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط