ارسلان: توی راه بودیم استرس داشتم ... جلوی داروخونه نگه د
ارسلان: توی راه بودیم استرس داشتم ... جلوی داروخونه نگه داشتم و ۱۰ تا بیبی چک گرفتم
دیانا: چرا اینقدر
ارسلان: باید مطمئن شیم
دیانا: ارسلان
ارسلان: جانم
دیانا: اگه باردار بودم چی
ارسلان: دیانا از چی میترسی
دیانا: از اینکه بچه بیارم و ندونم چیکار کنم
ارسلان: همه چی درست میشه آروم باش الانم که رفتی تو اتاق برو چک کن
دیانا: باشه
ارسلان: بغلش کردم داشتم ار پله ها میرفتم بالا
دیانا: چته وای خدا
ارسلان: میخوام ببینم چی میشه
دیانا: باشه بابا
ارسلان: دیانا با بیبی چک ها رفت توی دسشویی و منم پشت در منتظر
دیانا: بیا ارسلان ببین دو خط میشه یا نه من میرم بقیه رو امتحان کنم
نیکا : همه پایین رو مبل منتظر بودیم و اردیا بالا تو دسشویی اتاق
دیانا: ارسلان بسه دیگه دیدی حامله نیستم
ارسلان: نه یکی دیگه رو بگیر
دیانا : سه تا گرفتم بسه
ارسلان: هوفف باشه بیا بیرون
دیانا: باشه ...
دیانا: چرا اینقدر
ارسلان: باید مطمئن شیم
دیانا: ارسلان
ارسلان: جانم
دیانا: اگه باردار بودم چی
ارسلان: دیانا از چی میترسی
دیانا: از اینکه بچه بیارم و ندونم چیکار کنم
ارسلان: همه چی درست میشه آروم باش الانم که رفتی تو اتاق برو چک کن
دیانا: باشه
ارسلان: بغلش کردم داشتم ار پله ها میرفتم بالا
دیانا: چته وای خدا
ارسلان: میخوام ببینم چی میشه
دیانا: باشه بابا
ارسلان: دیانا با بیبی چک ها رفت توی دسشویی و منم پشت در منتظر
دیانا: بیا ارسلان ببین دو خط میشه یا نه من میرم بقیه رو امتحان کنم
نیکا : همه پایین رو مبل منتظر بودیم و اردیا بالا تو دسشویی اتاق
دیانا: ارسلان بسه دیگه دیدی حامله نیستم
ارسلان: نه یکی دیگه رو بگیر
دیانا : سه تا گرفتم بسه
ارسلان: هوفف باشه بیا بیرون
دیانا: باشه ...
۲۲.۰k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.