دو پارتی واکاسا 🤍
دو پارتی واکاسا 🤍
خیله خب درخواستی زیاد داشتیم برای واکاسا جون شما اینجا خواهر ناتنی شینجیرو هستین ♥️
شینجیرو : ا.ت ا.ت بیدار شو
ا.ت : چی شینجیرو ولم کن ترو خدا بزار بتمرگم
شینجیرو: ا.ت گوش کن امروز دوستم میاد اینجا ده بیدار شو من نمی دونم چی کار کنم بیا خونه رو تمیز کنیم
ا.ت : شینجیروووووو چی میگی دوست تو میاد من چرا باید کار کنم برو به اما بگو
شینجیرو: اما ۸ سالشه تو ۱۵ سالته توروخدا من نمی دونم چی کار کنم تو بهم بگو منم کمک میکنم اصلا نصف کارا رو خودم انجام میدم
ا.ت : ای خدا باشه برو به مایکی و ایزانا بگو حق ندارن توی خونه توپ بازی کنن درس اول حالا بدو برو
شین : آخه این چه کمکی میکنه
ا.ت : داداش گلم اگه اونا داخل خونه توپ بازی کنن نه تنها خونه رو گرد و خاک میگیره بلکه میزنن همه چیز رو میشکنن و کار ما دو برار میشیه
شین : اهاااا گرفتم
شین میره بیرون
ا.ت : اخیش راحت شدم دیگه تا اون دوتا رو میندازه بیرون من بگیرم بتمرگم اه
شین: مایکی ایزانا حق ندارین توپ بازی کنین برین گم شید بیرون
مایکی : چییییی
ایزانا : شوخی جالبی نبود
شین : گم شید
اون دوتا : باشه
و ایزانا و مایکی میرم به بیرون اما میمونه داخل
شین: اما توهم برو
ا.ت از اتاق میاد بیرون : اما رو ول کن اون دوتا خراب کارن ولی اما توهم عاقل باش
اما : باشه
خب ا.ت و شین همه جارو تمیز میکنن
شین : ا.ت الاناست که بیاد
ا.ت : باشه
که در زنگ میخوره
شین : ا.ت اومد عاقل باش
ا.ت : من از این عاقل تر مگه میشم الان میرم و کمکت نمی کنم خودت پذیرایی کن
شین : غلت کردم توروخدا
( اینجا شین و واکا ۱۷ سالشونه ا.ت ۱۵ سالشه و مایکی ۹ سالشه ایزانا ۱۲ سالشه و اما هم ۸ سالشه)
از زبان ا.ت
خب الان شین رفت درو باز کنه یعنی دوستش چه شکلی چیییی یعنی اون دوستشه واو چه کراشههه خدااااا😍
شین : واکاسا این خواهر کوچکتر منه و اسمشم ا.ت ، ا.ت با واکاسا آشنا شو
واکاسا : سلام
ا.ت : سس..سلام
شین : خب واکاسا بیا بریم
ا.ت در ذهن : ای شین احمق بزار ببینمش اه
ویو راوی
ا.ت میره و واکاسا و شین به خوبی پذیرایی میکنه که
واکاسا : خب شینجیرو من باید برم
شین: باشه
ا.ت و شین میرن و ا.ت میمونه که همون لحظه مایکی و ایزانا برمیگردن و اما هم از اتاقش میاد بیرون
اما : نه سان رفتن
ا.ت: اره عزیزم رفتن
مایکی : همون خوبه که رفتن
ا.ت: مایکی عاقل
مایکی : باشه
ایزانا : نه سان گشنمه
ا.ت : باشه الان براتون غذا میارم
پرش زمانی فردا بعد از ظهر
ویو ا.ت
شین گفت میره یه جایی ولی زود برمی گرده
زینگگگگگ صدایه زنگ در
ا.ت : حتما شینه
ولی وقتی که ا.ت درو باز میکنه شین نیست
اونا ا.ت رو میکشن و میبرنش به یه خرابه ولی یکدفعه در با شتاب باز میشه و واکاسا وارد میشود
تا پارت بعد 👋👋👋👋☺️☺️
خیله خب درخواستی زیاد داشتیم برای واکاسا جون شما اینجا خواهر ناتنی شینجیرو هستین ♥️
شینجیرو : ا.ت ا.ت بیدار شو
ا.ت : چی شینجیرو ولم کن ترو خدا بزار بتمرگم
شینجیرو: ا.ت گوش کن امروز دوستم میاد اینجا ده بیدار شو من نمی دونم چی کار کنم بیا خونه رو تمیز کنیم
ا.ت : شینجیروووووو چی میگی دوست تو میاد من چرا باید کار کنم برو به اما بگو
شینجیرو: اما ۸ سالشه تو ۱۵ سالته توروخدا من نمی دونم چی کار کنم تو بهم بگو منم کمک میکنم اصلا نصف کارا رو خودم انجام میدم
ا.ت : ای خدا باشه برو به مایکی و ایزانا بگو حق ندارن توی خونه توپ بازی کنن درس اول حالا بدو برو
شین : آخه این چه کمکی میکنه
ا.ت : داداش گلم اگه اونا داخل خونه توپ بازی کنن نه تنها خونه رو گرد و خاک میگیره بلکه میزنن همه چیز رو میشکنن و کار ما دو برار میشیه
شین : اهاااا گرفتم
شین میره بیرون
ا.ت : اخیش راحت شدم دیگه تا اون دوتا رو میندازه بیرون من بگیرم بتمرگم اه
شین: مایکی ایزانا حق ندارین توپ بازی کنین برین گم شید بیرون
مایکی : چییییی
ایزانا : شوخی جالبی نبود
شین : گم شید
اون دوتا : باشه
و ایزانا و مایکی میرم به بیرون اما میمونه داخل
شین: اما توهم برو
ا.ت از اتاق میاد بیرون : اما رو ول کن اون دوتا خراب کارن ولی اما توهم عاقل باش
اما : باشه
خب ا.ت و شین همه جارو تمیز میکنن
شین : ا.ت الاناست که بیاد
ا.ت : باشه
که در زنگ میخوره
شین : ا.ت اومد عاقل باش
ا.ت : من از این عاقل تر مگه میشم الان میرم و کمکت نمی کنم خودت پذیرایی کن
شین : غلت کردم توروخدا
( اینجا شین و واکا ۱۷ سالشونه ا.ت ۱۵ سالشه و مایکی ۹ سالشه ایزانا ۱۲ سالشه و اما هم ۸ سالشه)
از زبان ا.ت
خب الان شین رفت درو باز کنه یعنی دوستش چه شکلی چیییی یعنی اون دوستشه واو چه کراشههه خدااااا😍
شین : واکاسا این خواهر کوچکتر منه و اسمشم ا.ت ، ا.ت با واکاسا آشنا شو
واکاسا : سلام
ا.ت : سس..سلام
شین : خب واکاسا بیا بریم
ا.ت در ذهن : ای شین احمق بزار ببینمش اه
ویو راوی
ا.ت میره و واکاسا و شین به خوبی پذیرایی میکنه که
واکاسا : خب شینجیرو من باید برم
شین: باشه
ا.ت و شین میرن و ا.ت میمونه که همون لحظه مایکی و ایزانا برمیگردن و اما هم از اتاقش میاد بیرون
اما : نه سان رفتن
ا.ت: اره عزیزم رفتن
مایکی : همون خوبه که رفتن
ا.ت: مایکی عاقل
مایکی : باشه
ایزانا : نه سان گشنمه
ا.ت : باشه الان براتون غذا میارم
پرش زمانی فردا بعد از ظهر
ویو ا.ت
شین گفت میره یه جایی ولی زود برمی گرده
زینگگگگگ صدایه زنگ در
ا.ت : حتما شینه
ولی وقتی که ا.ت درو باز میکنه شین نیست
اونا ا.ت رو میکشن و میبرنش به یه خرابه ولی یکدفعه در با شتاب باز میشه و واکاسا وارد میشود
تا پارت بعد 👋👋👋👋☺️☺️
۱۰.۷k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.