گربه من

گربه من

اون برادر بزرگم هیونجین بود
حالا تو این اتفاقا هیونجین کم بود
الان جواب داداشم رو چی‌بگم
هیونجین: سلام ( لبخند)
سعی کردم تابلو بازی در نیارم
ا.ت: سلام اوپا
ا.ت: چرا بهم خبر نمیدی که داری میای
هیونجین: نمیدونم
ا.ت: بیا تو
هیونجین: اوکی

ویو ا.ت
می خواستم یونگی رو یجوری قایم کنم که یهو اومد تو حال

یونگی: ا.ت کی ب..
یونگی: تو دیگه کی
هیونجین: تو خودت کی ( تعجب)
یونگی: من گربشم تو کیشی
هیونجین: من داداش ام
هیونجین: بعد اینکه زر نزن مرتیکه فکر کرده باور میکنم ( داد)
یونگی: می خوای باور کن میخوای باور نکن به من چه( داد)
ا.ت: بسههههه(داد)
ا.ت: برای هر‌دو تون تعریف میکنم فقط بربد بشینید
رفتیم نشستیم
ا.ت: خب یونگی این داداشمه هوانگ هیونجین تازه از ژاپن اومده و هیونجین یونگی یه گربه انسانی شاید باور نکنی و لی این حقیقته منم اول باور نمیکردم
هیونجین: باور نمیکنم‌ثابت کنید
یونگی: من ثابت میکنم ولی نباید به کسی بگی
هیونجین: باشه
یونگی: ا.ت نارنگی بده من
ا.ت: بیا
یونگی: نام نام نام
یهو یونگی گوش و دم گربه ایش رو در اورد مثل سری یه قبل خیلی کیوت شده بود
هیونجین: یا خدااااا
بعد که نارنگی تموم شد از حالت گربه ای در اومد....

ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۶)

گربه منهیونجین: دوربین مخفیه نها.ت: نه متاسفانهیونگی: متاسفم...

گربه منا.ت: خب خب کدومتون میاد با من بریم خریدهیونجین: من خس...

گربه منیونگی: الان من کجا بخوابما.ت: رو مبل دیگهیونگی: یعنی ...

گربه منا.ت: بیا اینم حولهیونگی: مرسیا.ت: لباساتو رو پوشیدی ب...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط