دلبر عزیز شده🍷🖤
دلبر عزیز شده🍷🖤
Part_5
ویوآیو
پرش زمانی به روز بعد ساعت 7
از خواب بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی کارای لازمو انجام دادم لباس هامو پوشیدم چمدونمو آماده کردم یه آرایش لایتم کردم دروغ چرا؟خیلی خوشحال بودم رفتم تو اتاق مامان
+مامانی دیر میشه ها وسایلتو جمع کردی؟
✓آره دخترم
+پس لباساتو بپوش بیا
رفتم پایین دیدم فیلی صبحانه حاضر کرده
+اوخی داداشمو نمیخواس خودتو ب زحمت بندازی
#شیرین زبونی نکن بیا بخور توراه نگی گشنمه برو این و اونو بخر
+عهههه
✓فیلیکس درست میگه آیو بخور
+باشه
پرش زمانی فرودگاه
ویو آیو
رفتیم فرودگاه وشماره هواپیمامونو گفتن رفتیم که سوار شیم
واووواصن باورم نمیشه بالاخره قراره از بوسان برم بیرون
همیشه آرزوم این بود که سئول رو ببینم ولی اون بابای عو*ضی من رویاهامو سوزوند.
چه خوبه الان تو زندگیم نیس
بارفتن به سئول میتونیم یه زندگی جدیدی رو شروع کنیم بدون غم
ویو حانیه😁
ولی آیو خبر نداشت رفتن به سئول یعنی سلام دنیای بدبختیم:)
پرش زمانی رسیدن به سئول
ویو جنی
اه باز این تهیونگ لوس بازی در اورد گفت منو نمیبره فرودگاه
اه آخه کی میره دنبال آیو جونم؟
*تهههههههههه
_هااااااااااا
*کلید ماشینتو بده
_چرا؟
*خودم میخوام برم دنبال آیو جونم
_اه اه خودم میبرمت چندش
*هوشه میزنم لتو پارت میکنما(عه جنی جان؟)
_گگگگ
ویو آیو
خب الان باید چیکار کنم؟
جنی چرا نیومده؟
#آیو این دوستت چرانیومده؟
+نمیدونم بزار زنگش بزنم
تا اومدم گوشی رو بردارم دیدم اوههه اون جنیه؟
اون جنتلمن کناریش کیه؟؟؟
خدا من باز کراش زدم!
خداکنه ک دوست پسرش نباشه
+جنییییییی
*آیووووووو
دویدم بغلششش
+نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود بی معرفت
قرار بود گهگاهیی بیای بوسان
*نمیشد دیگه
+باشه حالا ایشون؟
*داداشم رئیس آیندتون😁
جان؟ این کراش رئیسمه؟!
من اینجوری زنده نمیمونم
به نشونه احترام خم شدم
+س...سلام
من لی جی اون هستم آیو صدام کنین
ویو تهیونگ
نَ مَ نَ
این کارمند منه؟اوههه
بسه تهیونگ طبیعی رفتار کن
منم خم شدم و دستمو به سمتش گرفتم
_سلام...خوشوقتم....منم کیم تهیونگ هستم
درجواب دستم داد
وایسا اینجنی چرا اینطوری نگامیکنه؟(جنی اینطوری نیگامیکنه😁😈)
یه سقلمه بش زدم جا در رف😂
و یه نگاه بدی بهم کرد
ویو آیو
فیلیکس و باهاشون آشناکردم مامانم خسته شده بود
به جنی گفتم
+جنی میشه زودتر بریم مامانم
*اهااها بریم داداش
_بریم
خماری
Part_5
ویوآیو
پرش زمانی به روز بعد ساعت 7
از خواب بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی کارای لازمو انجام دادم لباس هامو پوشیدم چمدونمو آماده کردم یه آرایش لایتم کردم دروغ چرا؟خیلی خوشحال بودم رفتم تو اتاق مامان
+مامانی دیر میشه ها وسایلتو جمع کردی؟
✓آره دخترم
+پس لباساتو بپوش بیا
رفتم پایین دیدم فیلی صبحانه حاضر کرده
+اوخی داداشمو نمیخواس خودتو ب زحمت بندازی
#شیرین زبونی نکن بیا بخور توراه نگی گشنمه برو این و اونو بخر
+عهههه
✓فیلیکس درست میگه آیو بخور
+باشه
پرش زمانی فرودگاه
ویو آیو
رفتیم فرودگاه وشماره هواپیمامونو گفتن رفتیم که سوار شیم
واووواصن باورم نمیشه بالاخره قراره از بوسان برم بیرون
همیشه آرزوم این بود که سئول رو ببینم ولی اون بابای عو*ضی من رویاهامو سوزوند.
چه خوبه الان تو زندگیم نیس
بارفتن به سئول میتونیم یه زندگی جدیدی رو شروع کنیم بدون غم
ویو حانیه😁
ولی آیو خبر نداشت رفتن به سئول یعنی سلام دنیای بدبختیم:)
پرش زمانی رسیدن به سئول
ویو جنی
اه باز این تهیونگ لوس بازی در اورد گفت منو نمیبره فرودگاه
اه آخه کی میره دنبال آیو جونم؟
*تهههههههههه
_هااااااااااا
*کلید ماشینتو بده
_چرا؟
*خودم میخوام برم دنبال آیو جونم
_اه اه خودم میبرمت چندش
*هوشه میزنم لتو پارت میکنما(عه جنی جان؟)
_گگگگ
ویو آیو
خب الان باید چیکار کنم؟
جنی چرا نیومده؟
#آیو این دوستت چرانیومده؟
+نمیدونم بزار زنگش بزنم
تا اومدم گوشی رو بردارم دیدم اوههه اون جنیه؟
اون جنتلمن کناریش کیه؟؟؟
خدا من باز کراش زدم!
خداکنه ک دوست پسرش نباشه
+جنییییییی
*آیووووووو
دویدم بغلششش
+نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود بی معرفت
قرار بود گهگاهیی بیای بوسان
*نمیشد دیگه
+باشه حالا ایشون؟
*داداشم رئیس آیندتون😁
جان؟ این کراش رئیسمه؟!
من اینجوری زنده نمیمونم
به نشونه احترام خم شدم
+س...سلام
من لی جی اون هستم آیو صدام کنین
ویو تهیونگ
نَ مَ نَ
این کارمند منه؟اوههه
بسه تهیونگ طبیعی رفتار کن
منم خم شدم و دستمو به سمتش گرفتم
_سلام...خوشوقتم....منم کیم تهیونگ هستم
درجواب دستم داد
وایسا اینجنی چرا اینطوری نگامیکنه؟(جنی اینطوری نیگامیکنه😁😈)
یه سقلمه بش زدم جا در رف😂
و یه نگاه بدی بهم کرد
ویو آیو
فیلیکس و باهاشون آشناکردم مامانم خسته شده بود
به جنی گفتم
+جنی میشه زودتر بریم مامانم
*اهااها بریم داداش
_بریم
خماری
۳.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.