پارت

#پارت_39

راستش اول جواب هیچ کدوم از این سوالا رو نمیدونستم اما حالا میدونم من ساحلو دوست دارمو اینو نمیتونم انکارش کنم ...

- خب چون من ... من ، چجوری بگم اخه

+ خیلی ساده فقط حرفتو بزن نمیخوای که ازم خواستگاری کنی انقد استرس داری

- ای قربون دهنت دقیقا

+ چی چی دقیقا

- میخوام تزت خواستگاری کنم دیگه ، بابا دوست دارم

مثل اینکه خیلی یهویی گفتم بیچاره شک شد اصلا ...ای وای سکته نکنه حالا...

+ خب منم دوست دارم

- چیییی جدی میگی ؟

حالا فک کنم من قراره سکته کنم ، شک بهم وارد شد در حد تیم ملی ، مغزم الان هنگ هنگه ...

+ اوم جدی خیلی وقته که دوست دارم

رفتم جلو پشونشو بوسیدمو بغلش کردم ...

+ البته بگما هنوز جوابم مثبت نی

- یعنی چی

+ یعنی چی داره مگه باید دسته گل بیگیری با شیرنی قشنگ درست و حسابی بیای خواستگاریم چی فک کردی پس

- نگران اون نباش بابا اوکیش میکنم

+ افرین ...بخوابیم ؟ من خیلی خستم

- شبت بخیر خوب بخوابی

+ شب توام بخیر

تقریبا یه هفته ایی از اون اتفاقا میگذره و ما فردا باید بریم عمارت اهورا ، امشب اونجوری که از پرهام پرسیدم تولد ساحله ، میخوام سنگ تموم بزارم ....

- ساحل اماده شو بریم بیرون .

+ کجا چیزی شده ؟

- خب خبر رسیده که علیسان دوباره جامونو پیدا کرده باید بزنیم بیرون ...

+ ای وای ، حالا کجا قراره بریم ؟

- نگران اونش نباش تو فقط سریع اماده شو لباس خوب تنت کن اونجایی که میریم الا مهمونیه ..

+ کجا میخوای ببری بهمو بابا ؟؟

- مگه بهم اعتماد نداری

+ ای بابا توام که هر چی میشه قضیه اعتمادو میکشی وسط ارع اقا جون اعتماد دارم بهت ، صب کن الا اماده میشم ....
دیدگاه ها (۱)

#پارت_40""ساحل""اماده شدمو دنبالش راه افتادم از استرس دارم م...

#پارت_41دست تو دست هم به سمت رستوارن راه افتادیم همین که در ...

#پارت_38غذا رو که خوردیم بدون اینکه وقتو از دست بدیم راه افت...

#پارت_37رسیدم به در خروجی از لای در بیرونو نگا کردم که دیدم ...

پارت ۲۶:ویو جیمین:خیلی خب...باشه رونا خانوم...واست دارم....ب...

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط