رمان عضو هشتم ما با آدمای دیگه فرق داره...
رمان عضو هشتم ما با آدمای دیگه فرق داره...
...بیاین ببرینش
سه نفر ریختن تو اتاق و ات رو بردن
( تویه اتاقی که پرستار ها منتظره دکتر لی بودن گازه بیهوشی تویه هوا پخش میشه و همه بیهوش میشن و اون سه نفر میان و ات رو میبرن به آزمایشگاه مخفی دکتر لی )
از زبون ات
با بدن درد شدیدی که داشتم چشمامو باز کردم دیدم تار بود و خوب نمیتونستم نگاه کنم یکم چشمامو مالیدم تا بلکه حداقل متوجه اینکه کجام بشم یکم که دید چشمام بهتر شد به دور و ورم نگاهی انداختم گوشه ی اتاقی تاریک و سرد افتاده بودم به خوبی میشد بوی نم و سردی هوا رو میشد حس کرد با تمام توانم بلند شدم و نشستم که فهمیدم به جز من چند نفره دیگه هم اونجا هستن ولی متوجه اینکه بهوش اومدم نشدم
ات: ببخشید
با حرف زدن من همشون برگشتن و نگاه کردن
؟:حالت خوبه؟
ات:آره خوبم اینجا چه خبره؟
یکی از اون دخترا تویه اون جمع که انگار خیلی خوشحال بود گفت
؟: مارو زندانی کردن
ات: زندانی ؟کی همچین کاری کرده؟
؟: دکتر لی
ات:دکتر لی ؟
یکی از پسرایه اونجا که تا الان ساکت بود گفت
؟:همه ی ما تقریبا زامبی هستیم و دکتر لی میخواد مارو بکشه
ات:شماها هم ؟
یکی از دخترا گفت
؟: آره ماهم زامبی هستیم یعنی گاز گرفته شدیم ولی تبدیل نشدیم دکتر لی فکر میکنه ما برای دنیا خطرناکیم برای همین مارو آورده اینجا
ات:قراره بمیریم اون وقت این چرا خوشحاله؟
با دستم به همون دختری که ذوق زدست اشاره کردم
؟:خوشحاله چون خوانندهی محبوبش روبه روشه
؟:کارین نمیخواستم بفهمه
؟:فهمید دیگه ولش
همون لحظه صدایی اومد که همه دویدن سمت صدا و من با تعجب بهشون نگاه میکردم دیدم یه پسره از توی کانل کولر که توی سقف بود اومد پایین
؟: چیشد؟راه فراری هست؟
؟:آره یه راه هست اما
؟:اما چی؟
؟: بیرون پر از زامبی یه
همه:چی؟
؟: اینجا مثل یه آزمایشگاس شایدم واقعاً یه آزمایشگاه بزرگه ما تو یه یکی از اتاقاش همه ی دریچه هارو چککردم اما فقط یکی از دریچه ها بازه که اونجا هم پره زامبی یه
ات: زامبی ها کاری با ما ندارن راحت میشه از کنارشون رد شد
؟:آره کاری ندارن یعنی کاری نداشتن اما تا منو دیدن دویدن سمتم هدفشون گاز گرفتن من نبود با تبر افتاده بودن دنبالم انگار قصدشون کشتن بود
؟:اما مجبوریم باید از اینجا فرار کنیم هر طور شده
؟:راست میگه اگه به دست زامبی ها نمیریم صد در صد به دست دکتر لی میمیریم
آت: وایسا وایسا این اصلا غیر ممکنه که زامبی بیرون باشه مگه اینکه یکی از ماها یه نفر رو گاز گرفته باشیم یا اینکه دکتر لی اون ویروس زامبی رو به یکی تزریق کرده باشه که این مورد اصلا نمیتونه اتفاق بیوفته
؟: براچی گزینه دو نمیشه؟
...بیاین ببرینش
سه نفر ریختن تو اتاق و ات رو بردن
( تویه اتاقی که پرستار ها منتظره دکتر لی بودن گازه بیهوشی تویه هوا پخش میشه و همه بیهوش میشن و اون سه نفر میان و ات رو میبرن به آزمایشگاه مخفی دکتر لی )
از زبون ات
با بدن درد شدیدی که داشتم چشمامو باز کردم دیدم تار بود و خوب نمیتونستم نگاه کنم یکم چشمامو مالیدم تا بلکه حداقل متوجه اینکه کجام بشم یکم که دید چشمام بهتر شد به دور و ورم نگاهی انداختم گوشه ی اتاقی تاریک و سرد افتاده بودم به خوبی میشد بوی نم و سردی هوا رو میشد حس کرد با تمام توانم بلند شدم و نشستم که فهمیدم به جز من چند نفره دیگه هم اونجا هستن ولی متوجه اینکه بهوش اومدم نشدم
ات: ببخشید
با حرف زدن من همشون برگشتن و نگاه کردن
؟:حالت خوبه؟
ات:آره خوبم اینجا چه خبره؟
یکی از اون دخترا تویه اون جمع که انگار خیلی خوشحال بود گفت
؟: مارو زندانی کردن
ات: زندانی ؟کی همچین کاری کرده؟
؟: دکتر لی
ات:دکتر لی ؟
یکی از پسرایه اونجا که تا الان ساکت بود گفت
؟:همه ی ما تقریبا زامبی هستیم و دکتر لی میخواد مارو بکشه
ات:شماها هم ؟
یکی از دخترا گفت
؟: آره ماهم زامبی هستیم یعنی گاز گرفته شدیم ولی تبدیل نشدیم دکتر لی فکر میکنه ما برای دنیا خطرناکیم برای همین مارو آورده اینجا
ات:قراره بمیریم اون وقت این چرا خوشحاله؟
با دستم به همون دختری که ذوق زدست اشاره کردم
؟:خوشحاله چون خوانندهی محبوبش روبه روشه
؟:کارین نمیخواستم بفهمه
؟:فهمید دیگه ولش
همون لحظه صدایی اومد که همه دویدن سمت صدا و من با تعجب بهشون نگاه میکردم دیدم یه پسره از توی کانل کولر که توی سقف بود اومد پایین
؟: چیشد؟راه فراری هست؟
؟:آره یه راه هست اما
؟:اما چی؟
؟: بیرون پر از زامبی یه
همه:چی؟
؟: اینجا مثل یه آزمایشگاس شایدم واقعاً یه آزمایشگاه بزرگه ما تو یه یکی از اتاقاش همه ی دریچه هارو چککردم اما فقط یکی از دریچه ها بازه که اونجا هم پره زامبی یه
ات: زامبی ها کاری با ما ندارن راحت میشه از کنارشون رد شد
؟:آره کاری ندارن یعنی کاری نداشتن اما تا منو دیدن دویدن سمتم هدفشون گاز گرفتن من نبود با تبر افتاده بودن دنبالم انگار قصدشون کشتن بود
؟:اما مجبوریم باید از اینجا فرار کنیم هر طور شده
؟:راست میگه اگه به دست زامبی ها نمیریم صد در صد به دست دکتر لی میمیریم
آت: وایسا وایسا این اصلا غیر ممکنه که زامبی بیرون باشه مگه اینکه یکی از ماها یه نفر رو گاز گرفته باشیم یا اینکه دکتر لی اون ویروس زامبی رو به یکی تزریق کرده باشه که این مورد اصلا نمیتونه اتفاق بیوفته
؟: براچی گزینه دو نمیشه؟
۸.۶k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.